• دو شنبه 17 اردیبهشت 1403
  • الإثْنَيْن 27 شوال 1445
  • 2024 May 06
سه شنبه 3 مهر 1397
کد مطلب : 31715
+
-

هجوم برای انبارکردن خانگی کالاها از کجا نشأت می‌گیرد؟

سبدهای پر از خالی

بررسی خریدهای هیجانی در هفته‌های اخیر در گفت‌وگو با کارشناس اقتصاد رفتاری

سبدهای پر از خالی

خدیجه نوروزی

یک روز بی‌خبر از همه جا می‌شنوی پوشک و دارو در بازار نایاب شده. با موجودی همیشگی وارد فروشگاه می‌شوی تا کالاهای اساسی مورد نیازت را تهیه کنی اما زمانی که خارج می‌شوی با اینکه ته کیفت را هم تکانده‌ای چند قلم کالا بیشتر نخریده‌ای. شنیدن مدام اخبار احتکار، اختلاس و جولان مافیا آستانه تحملت را در برابر فشارهای اقتصادی پایین آورده. مدام به فکر فرار از این وضعیت هستی و به‌دنبال راهکار می‌گردی. اما مگر به تنهایی می‌توانی سدی شوی در برابر این موج. اگر از مسیرش کنار نروی به‌راحتی می‌بلعدت. پس چاره‌ای نداری جز اینکه تو هم سوار بر موج، بالا و پایین شوی و به تصمیمات شتابزده تن دهی و مدام دو دوتا، چهارتا کنی. اقتصاد بیمار این روزهای کشور عده زیادی را محاسبه‌گر و منفعت‌طلب بار آورده تا آنها را وادار به انجام اقداماتی کند که خودشان هم از عواقبش مطلع نیستند و نمی‌دانند ناخواسته به بدتر شدن چرخه معیوب اقتصاد کمک می‌کنند.

بهنام شهائی-کارشناس اقتصاد رفتاری- در گفت‌وگو با همشهری از دلایل هجوم مردم به سمت بازارها می‌گوید؛ زمانی که مردم احساس کمبود کنند یا با کمبود واقعی کالا مواجه باشند، طبیعی است که تقاضا بالا برود. یکی از علت‌های دیگر، خرید با هدف سوداگری است؛ یعنی اینکه افراد فکر می‌کنند کالای مورد ‌نظر ممکن است گران شود و برای سود کردن در آینده اقدام به خرید می‌کنند که بیشتر در مورد کالاهای سرمایه‌ای یا کالاهای اساسی‌ای است که تاریخ مصرف نداشته باشد. 

دلیل سوم هم از توهمات و برداشت‌های سطحی و پیش‌بینی‌هاست که افراد فکر می‌کنند اگر الان نخرند فردا گران می‌شود و هدفشان از خرید این است که جلوی ضرر و زیان را بگیرند.

وزنه سنگین توهمات

شهائی به منشا این تفکرات اشاره می‌کند؛وزن اطلاعاتی مردم یا خیلی دقیق است یا غلط و براساس توهمات که مورد دوم وزنه سنگین‌تری دارد. بیشتر مردم به‌خاطر اعتماد به نفس کاذب بالایی که دارند فکر می‌کنند که از شرایط باخبرند اما اشتباه می‌کنند. این افراد درک درستی از بازار ندارند و با دریافت اطلاعات نادرست و سیاه‌نمایی آن بر حسب هیاهو تصمیم می‌گیرند. البته این کار به لحاظ روانی نیز تأثیر‌گذار است و چنین افرادی از اینکه توانسته‌اند سود ببرند، زیان ندهند و به‌نظر خودشان از بقیه جلوتر باشند، احساس لذت می‌کنند.

اشتباه بزرگ رسانه‌ها و مسئولان

رسانه‌ای کردن حمله‌ور شدن مردم به سمت بازارها و اعلام آمارهای لحظه‌ای احتکار بزرگ‌ترین اشتباه است. این کارشناس اقتصاد رفتاری می‌گوید: این کار، ذهنیت عمومی جامعه را در جهت منفی هوشیار می‌کند و افکار کسانی را که وارد این معرکه نشد‌ه‌اند، قلقلک می‌دهد که چرا من فلان کار را انجام ندهم؛ به این باور می‌رسد که اگر کاری نکند عقب می‌ماند.

شهائی خطاب به مسئولان اظهار می‌کند: اگر فرهنگی غلط در جامعه شکل بگیرد مسئولان را باید مقصر اصلی دانست؛ چرا که آدم‌ها همین طوری هستند که می‌بینید و حواسشان به همه جوانب اقتصاد نیست و لازم است مدام به آنها تلنگر زد تا تحت‌تأثیر احساسات قرار نگیرند.

شهائی ادامه می‌دهد: صحبت صادقانه با مردم و بیان ایرادات و چالش، یک ضرورت از سوی دستگاه‌های اجرایی کشور است که قطعا چنین رفتاری منجر به همراهی مردم خواهد شد.

وی شفاف‌سازی‌ را تنها راه ریشه‌کن کردن بی‌اعتمادی موجود در جامعه می‌داند و می‌افزاید: مردم از دست مسئولان سیاسی عصبانی‌اند و به حرف‌های آنان بی‌اعتماد. بنابراین بهتر است ‌ مسائل توسط کارشناسان و متخصصان اقتصادی و جامعه شناسان شفاف‌سازی شود تا به مرور زمان اعتماد از دست رفته ملت بازگردد.

چرخش زاویه دید

همیشه وقتی سخن از بحران اقتصادی پیش می‌آید نخستین چیزی که در شبکه‌های اجتماعی در معرض دید گذاشته می‌شود انبارهای پر از کالایی است که احتکار شده یا سودهای کلانی که از این آشفته بازار در جیب از ما بهتران رفته. اما زاویه دوربین‌ها کمتر به سمت آسیب‌دیدگان این سونامی‌ها چرخیده است. شاید بیان پیامدهای منفی ناشی از هجوم به بازار که بخشی از آن نشان دادن وضعیت زیان دیدگان است تلنگری باشد به کسانی که راه بی‌منطق را بر می‌گزینند. مردم تابع رفتارهای توده‌ای هستند و گاه نشان دادن یک فیلم، تصویر یا صدا می‌تواند مسیر حرکت‌شان را تغییر دهد. 

مردم باید با این سؤالات مواجه شوند که آیا اکنون به این کالا نیاز دارند؟ خرید آن چه ضرورتی دارد؟ رسیدن به یک تفکر واحد را می‌توان با راه‌اندازی کمپین‌هایی مانند نه- به- خرید که اشخاص سرشناس محبوب پرچمدار آن  باشند، ایجاد کرد تا هنجارها رواج یابند. نخریدن کالاهای غیرضروری می‌تواند تبدیل به مد شود و افراد را متوجه این موضوع کند که با نخریدن آن چه کمک بزرگی به دیگران می‌کنند.

 این اقدامات همچنین درس بزرگی می‌دهد به همه‌‌چیزدان‌های مدعی که اعتماد به نفس کاذبی دارند، که راهی که دیگران انتخاب کرده‌اند بهتر است. شاید شانس با آنهایی که دچار توهم پیش‌بینی اقتصاد براساس اطلاعات نادرست هستند، یار نباشد و ضرر کنند. نباید اطلاعات گذشته را به آینده تعمیم داد و دیگران را با افکار منفی همراه و چرخه اقتصاد را معیوب‌تر کرد. درستی یک کار به تعداد طرفدارانش نیست.

در روزهای التهاب بازار عده ای به انبار خانگی کالا دست می‌زنند که این اقدام به افزایش قیمت ها  دامن می‌زند

این خبر را به اشتراک بگذارید