برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
آبگوشت: نوعی غذای سنتی که با گوشت گوسفند و نخود و لوبیا و زردچوبه و سیبزمینی و چاشنی به عمل میآید.
آستین سرخود: کسی که بدون اجازه و مشورت با دیگران اقدام به کاری میکند، خودرأی.
ارج و قرب: برازندگی، قدر و منزلت، عزت، بزرگی.
اُرسی: درهای کشویی اتاقهای پنج دری رو به حیاط که باز و بسته شدنشان از بالا به پایین و بالعکس بود و از چوب گردو و شیشههای الوان ساخته میشد.
باحوصله: خونسرد، آرام، شکیبا و پرتحمل.
بال بال زدن: بال و پر زدن، با بال و پر پریدن و پرواز کردن؛ مجازاً، جان کندن، با مرگ دست به گریبان بودن.
پاپر: نوعی کبوتر که هر دو پایش پوشیده از پر است.
پُر بودن: تودار بودن، عاقل بودن، دانا بودن، آگاه بودن.
تا دینش: تا آخرش، تا انتهاش.
تُرب باد کرده: ورم کرده، پف کرده، پفآلود، پفکی.
جرئت: جسارت، بیباکی، پردلی، شهامت.
جَزم و جفت: چسبیده به هم، متصل به هم، جفت هم، تنگ هم.
چپ چپ نگاه کردن: با چشم تهدیدآمیز نگاه کردن.
چرکتاب: رنگی بین سیاهی و سفیدی؛ طوسی، دودی روشن.
حال ندار: ناخوش، مریضاحوال، کسل، رنجور و بدحال.
حساب کسی را رسیدن: کتک زدن، به حساب بدهی و طلب کسی رسیدگی کردن.
ختم: مراسم عزاداری در شب سوم درگذشت، مجلس ترحیم.
خرجی: اصطلاحاً به مخارج ایام عزاداری محرم و صفر گفته میشود.
دخلی به من ندارد: به من مربوط نیست، ارتباطی به من ندارد.
شنبه 31 شهریور 1397
کد مطلب :
31264
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/JKN9
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved