• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
شنبه 31 شهریور 1397
کد مطلب : 31264
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/JKN9
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون

نوشته مرتضی احمدی



  آبگوشت: نوعی غذای سنتی که با گوشت گوسفند و نخود و لوبیا و زردچوبه و سیب‌زمینی و چاشنی به عمل می‌آید.
  آستین سرخود: کسی که بدون اجازه و مشورت با دیگران اقدام به کاری می‌کند، خودرأی.
  ارج و قرب: برازندگی، قدر و منزلت، عزت، بزرگی.
  اُرسی: درهای کشویی اتاق‌های پنج دری رو به حیاط که باز و بسته شدنشان از بالا به پایین و بالعکس بود و از چوب گردو و شیشه‌های الوان ساخته می‌شد.
  باحوصله: خونسرد، آرام، شکیبا و پرتحمل.
  بال بال زدن: بال و پر زدن، با بال و پر پریدن و پرواز کردن؛ مجازاً، جان کندن، با مرگ دست به گریبان بودن.
  پاپر: نوعی کبوتر که هر دو پایش پوشیده از پر است.
  پُر بودن: تودار بودن، عاقل بودن، دانا بودن، آگاه بودن.
  تا دینش: تا آخرش، تا انتهاش.
  تُرب باد کرده: ورم کرده، پف کرده، پف‌آلود، پفکی.
  جرئت: جسارت، بی‌باکی، پردلی، شهامت.
  جَزم و جفت: چسبیده به هم، متصل به هم، جفت هم، تنگ هم.
  چپ چپ نگاه کردن: با چشم تهدید‌آمیز نگاه کردن.
  چرک‌تاب: رنگی بین سیاهی و سفیدی؛ طوسی، دودی روشن.
  حال ندار: ناخوش، مریض‌‌احوال، کسل، رنجور و بدحال.
  حساب کسی را رسیدن: کتک زدن، به حساب بدهی و طلب کسی رسیدگی کردن.
  ختم: مراسم عزاداری در شب سوم درگذشت، مجلس ترحیم.
  خرجی: اصطلاحاً به مخارج ایام عزاداری محرم و صفر گفته می‌شود.
  دخلی به من ندارد: به من مربوط نیست، ارتباطی به من ندارد.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید