ترینهای سینمای جنگ چه فیلمهایی هستند؟
سنگر و قمقمههای خالی
فیلم دفاع مقدس، ژانر اختصاصی سینمای پس از انقلاب است
مسعود پویا
فیلم دفاع مقدس بهعنوان ژانر، مهمترین دستاورد سینمای پس از انقلاب است. میشود گفت با سینمای دفاع مقدس، شاهد تولد یک ژانر در سینمای ایران بودهایم. تفاوتهای گستردهای که میان جنگ 8ساله ایران و عراق با جنگهای کلاسیک دنیا بهچشم میخورد، وقتی به فیلمها راه پیدا کرد، ما به آثاری رسیدیم که حسوحالی متفاوت از آنچه در فیلمهای جنگی معمول میدیدیم، به تماشاگر عرضه میکرد. البته در طول 8سال دفاع مقدس، بیشتر فیلمهای جنگی ما لحن حماسی داشتند و تا قبل از ظهور ملاقلیپور و ابراهیم حاتمیکیا، فیلمسازان ایرانی در اغلب موارد از فیلمهای حادثهپرداز خارجی الگو میگرفتند. در میان فیلمهایی که در فاصله سالهای 59 تا 67 ساخته شدند،«دیار عاشقان» (حسن کاربخش1362) و «پرواز در شب» (رسول ملاقلی پور1365) حکم استثناهایی بر قاعده را داشتند. پس از پذیرش قطعنامه با «دیدهبان» (ابراهیم حاتمیکیا1367) سینمای جنگی ایران وارد مرحلهای تازه شد. در این سالها انبوهی فیلم جنگی ساخته شده که میانشان آثاری چون «مهاجر» (ابراهیم حاتمیکیا1368)، «برج مینو» (ابراهیم حاتمیکیا 1374)، «سفر به چزابه» (رسول ملاقلیپور 1374)، «مزرعه پدری» (رسول ملاقلیپور 1383) و «دوئل» (احمدرضا درویش 1383) آثاری شاخص و بهیادماندنی هستند. حضور نسل جوان فیلمساز هم در سالهای اخیر به آثار قابل اعتنایی چون «ایستاده در غبار» (محمدحسین مهدویان 1394) و «تنگه ابوقریب» (بهرام توکلی1396) منجر شده است.
پرهزینهترین فیلم : به وقت شام(ابراهیم حاتمیکیا)
تکنیک هالیوودی برای جنگ با داعش
پروداکشن ابراهیم حاتمیکیا درباره جنگ سوریه، پرهزینهترین فیلم جنگی سینمای ایران است. در روزهای حضور به« وقت شام» در سیوششمین جشنواره فیلم فجر، صحبت از هزینه 8 میلیارد تومانی فیلم بود. ظاهرا این هزینه بدون احتساب بودجه کلانی بوده که صرف جلوههای ویژه به وقت شام شده است. به وقت شام به پشتوانه تهیهکننده قدرتمندش تقریبا همه آنچه حاتمیکیا میخواست را در اختیار داشت؛ چه در مرحله فیلمبرداری و چه در دوران تدوین و کار روی جلوههای ویژه. حاصل بودجه کلانی که صرف به وقت شام شده را میشود در سطح بالای تکنیکی فیلم مشاهده کرد. فیلم حاتمیکیا به لحاظ سینمایی چیزی از نمونههای هالیوودی کم ندارد و جلوههای ویژهاش هم بهگونهای اجرا شده که میشود گفت ارزش میلیاردها تومان هزینه را داشته است.
ظاهرا ارقام زیر 10 میلیارد تومانی هزینه تولید به وقت شام را نباید جدی گرفت و فیلم درنهایت حدود 15 میلیارد تومان برای سازمان اوج هزینه داشته است.
پرتماشاگرترین فیلم: عقابها (ساموئل خاچیکیان)
سراسر حادثه
«عقابها» پرتماشاگرترین فیلم جنگی سینمای ایران در زمانی مناسب و با تکیه بر الگوهایی که برای تماشاگر جذاب بود ساخته شد و تماشاگر پرتعداد یافت. کمتر فیلمی در سینمای ایران به اندازه عقابها با توالی حادثهها چنین سرگرمکننده از کار درآمده.
عقابها از روز چهارشنبه سیزدهم شهریور 1364 در 12 سینمای تهران بهنمایش درآمد. اکثر سینماهای نمایشدهنده فیلم در مناطق مرکزی و جنوب شهر قرار داشتند؛ سالنهایی که تعدادی از آنها مناسب حضور خانواده نبودند و البته عقابها هم فیلمی برای خانوادهها نبود و طیف مخاطبش را مردان تشکیل میدادند. فیلم در مجموع 9هفته حدود 15میلیون و 700 هزار تومان فروخت و پرفروشترین فیلم سال و تاریخ سینمای ایران در آن مقطع شد؛ رکوردی که 2سال دوام آورد تا اینکه در سال 66 «اجارهنشینها» در اکران اول تهران 18 میلیون تومان فروخت؛ البته با میانگین قیمت بلیت بالاتر و مدت زمان اکران بیشتر (97 روز در مقابل 63روز اکران اول عقابها).
عقابها بیش از سهدهه است که عنوان پرتماشاگرترین فیلم جنگی و کلا سینمای دفاع مقدس را در اختیار دارد.
فیلم در اکران اول تهران 713/740/1 نفر بیننده داشت و جمعیت پایتخت در آن زمان تقریبا 000/950/5 نفر بود. در واقع سال 64 حدود 30 درصد جمعیت تهران به تماشای عقابها نشستند. فیلم در همین سال در شهرستانها 964/206/13 تومان فروخت و با میانگین قیمت بلیت 4/6 تومان 588/063/2 نفر در شهرستانها مخاطب عقابها بودند. جالب اینکه فیلم یک سال بعد و در اکران دومش بیشتر فروخت؛ 827/795/15 تومان.
عقابها بیش از یک دهه و در اکرانهای متعدد در تهران و شهرستانها به نمایش درآمد و همچنان سودآور بود.
تا زمانی که فیلم وارد شبکه نمایش ویدئویی نشده و از تلویزیون به نمایش در نیامده بود، اکران میشد. البته پس از آن هم تعدادی از سینماها همچنان عقابها را روی پرده میبردند. تا اواسط دهه 70، سینما فرخ، واقع در میدان قزوین، بسیاری از اوقات سال و بهخصوص هنگامی که فیلم جذاب و مناسبی برای اکران نداشت، عقابها را روی پرده میبرد. پس از گذشت بیش از سهدهه عقابها هنوز هم پربینندهترین فیلم جنگی تاریخ سینمای ایران و یکی از پرتماشاگرترین آثار سینمایی پس از انقلاب است؛ با رقم خیرهکننده و دستنیافتنی بیش از 8میلیون و 600 نفر بیننده.
بهترین فیلم جنگی: سفر به چزابه(رسول ملاقلیپور)
سفر نوستالژیک
این بهترینِ فیلم کارگردانی است که بهترینهای سینمای جنگ را به ما عرضه کرده است؛ فیلمی که به شکل توأمان از غریزه و حس و حال و تأمل و دقتنظر در ساختار روایی و کیفیت فنی بهره برده است. سفر به چزابه همچون دیگر آثار ملاقلیپور سرشار از غم غربت است؛غم غربتی که اینجا هم حسیتر و تاثیرگذارتر است و هم به شکلی بینظیر در کارنامه سازندهاش، منسجم و همگون از کار درآمده است. به قول خود ملاقلیپور سفر به چزابه نوعی خداحافظی است. در فصل پایانی فیلم که وحید و علی به همراه حاجحسن و بقیه کنار تانک عکس یادگاری میگیرند، حسرتخواری عجیبی بهچشم میخورد. این حسرتخواری با میزانسن درخشان ملاقلیپور پررنگتر و تاثیرگذارتر از هر صحنه مشابهی در فیلمهای جنگی شده است. ملاقلیپور در چزابه از قهرمانان گمنامی میگوید که حالا حتی نزدیکترین کسانشان هم آنها را فراموش کردهاند (صمد، دلاور آذربایجانی را بهیاد بیاورید). سفر ذهنی و جریان سیال ذهن چنان با حس و قریحه ناب خالق اثر همراه شده که لحظهای تکلف و تصنع در آن بهچشم نمیخورد. تا پیش از سفر به چزابه، سینمای ایران هیچ فیلمی نداشت که مهابت جنگ در آن چنین استادانه بهتصویر کشیده شده باشد. بعدها ملاقلیپور در«هیوا» و «مزرعه پدری» به مهارت بیشتری در خلق سکانسهای خیرهکننده جنگی دست یافت ولی انسجام و حس حاکم در سفر به چزابه چیز دیگری است.
پرشوخیترین فیلم: لیلی با من است (کمال تبریزی)
راه جبهه از کدوم طرفه؟
وقتی از کمدی جنگی در سینمای ایران حرف میزنیم و سراغ عنوان پرشوخیترین فیلم این ژانر میرویم، احتمالا 2 قسمت اول «اخراجیها»ی دهنمکی، اولین گزینههایی است که به ذهن میآید. در هیچ فیلم جنگیای به اندازه اخراجیها شوخی و به تعبیر دقیقتر جوک وجود ندارد. دهنمکی در 2فیلم اولش فضای جبهه و جنگ را با انواع و اقسام شوخیها به نمایش میگذارد ولی از آنجا که مرز میان طنز و هزل در فیلمهای این فیلمساز کاملا مخدوش شده است شاید بهتر باشد سراغ فیلمی برویم که هم با مفهوم ژانر انطباق بیشتری دارد، هم پیشروتر است و هم اتفاقا شوخیهای فراوانی در آن بهچشم میخورد.
مفهوم واقعی جسارت (که با پردهدری تفاوت فراوانی دارد) در «لیلی با من است» به عنوان محصولی از سینمای سال 74 (دوران اوج انسداد مدیریت فرهنگی وقت که فیلمها را همگون و همسان و همشکل میساخت) بهچشم میخورد. اصلا فکر اینکه بشود در فضای آن دوران کمدی جنگی ساخت و گرفتار سوءتعبیرها و سوءتفاهمها نشد، در نوع خودش جسارتی مثالزدنی میطلبد. کمال تبریزی با همراهی رضا مقصودی فیلمنامهنویس، اولین کمدی جنگی تاریخ سینمای ایران را ساخت. با گذشت 23سال از زمان ساخت لیلی با من است، فیلم تبریزی علاوه بر اولین بودن، همچنان بهترین کمدی جنگی سینمای ما هم محسوب میشود. فیلم با رعایت قواعد ژانر ساخته شده؛ چه در فیلمنامه و نحوه پردازش داستان و گفتوگونویسی و چه در کارگردانی که با پرداخت ساده و روان و درک از مفهوم پیچیده لحن، همهچیز را درست و بهقاعده از کار درمیآورد؛ با پرویز پرستویی فوقالعاده طناز و موفق در اجرای نقش کمدی و حضور مؤثر محمود عزیزی که جدیتش خود بخشی از کمدی موقعیت اثر را خلق میکند. ماجرای صادق مشکینی، تصویربردار تلویزیون که ناخواسته سر از جبهه درمیآورد و با مجموعهای از شوخیهای فکرشده بهجای بازگشت به عقب مدام به جلو میرود و آخر هم سر از خط مقدم درمیآورد. در لیلی با من است هیچ سکانسی نیست که در آن شاهد شوخیهای موفق نباشیم و با توجه به اینکه اغلب موقعیتهای طنز کلامی و تصویری فیلم خوب از کار درآمدهاند، این پرشوخیترین کمدی جنگی سینمای ایران است که بیآنکه لحظهای به ابتذال نزدیک شود بهشدت میخنداند.