برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
آبغوره گرفتن: با کوچکترین کنایهای گریه کردن و اشک ریختن (همچنین: اشک کسی دم مشکش بودن).
آتیشی شدن: جوش آوردن، عصبانی شدن، خشمگین شدن.
اَخ: صدایی برای نفرت و کراهت.
از کف رفته: به آخر خط رسیده، حال روز خوشی نداره، خودش را باخته.
بارفروش: میدانی، میدان دار، دلال میوه و سبزیجات در میدان تره بار.
با کسی ندار بودن: در همه چیز مشترک بودن، دوست نزدیک بودن.
پَخش و پلا: پراکنده، ریخته و پاشیده.
پُرتاب و توان: نیرومند، قدرتمند، پردوام، پرطاقت.
تا کردن: رفتار مناسب داشتن، سازش، پذیرش، قبول کردن.
ترحیم: طلب آمرزش و رحمت و درود فرستادن.
جانباز: از جان گذشته، فداکار، ایثارگر.
جداجدا: یکیک، یکییکی، علی حده، جدا از هم، سوای یکدیگر.
چالهچوله: گودیهای بزرگ و کوچک، پستی و بلندی، دستانداز.
چاوشی: همخوانی مذهبی بدرقهکنندههای زوار تا بیرون دروازه شهر.
حاضر جواب: سرضربگو، بدیههساز، بدیههگو.
حرف حسابی: حرف منطقی، حرف حق، حرف راست و درست.
یکشنبه 25 شهریور 1397
کد مطلب :
30793
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/nJLE
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved