و امسال که پاییز بهار است
امیر جلالالدین مظلومی/ شاعر و روزنامهنگار
باز پاییز و این فصل دلانگیز که در راه شده تا برساند به دل و دیده ما آنهمه زیبایی و از سرخی و از زردی و قرمز بهدرآمیزد و بر سفرهای از رنگ چنان صفحه ارژنگ، نشانت بدهد معجزه خلقت و زیبایی و آرامش و باران و نسیم و کنش ابر و هوا را.
و اما بهجز از اینهمه، امسال به همراهی پاییز، یکی ماه عزیزی است که سرخ است و چنان داغ دل لاله پر از آتش عشقی که نمیرد و نه هرگز بشود سرد و نه هرگز برود از دل تاریخ.
خزان را بفرستاد همانی که فرود آوَرَد از سرخ، بهاری که کند تازه شکوه چمن و دشت و دمن را. و همو نیز که دادار جهان است بههنگام که جانها همه میرفت همی روی به زردی و به سردی برانگیخت بزرگی و ز گرمای محبت شده سرسبز رسولی که دهد بیم و بشارت و کند زنده و داننده و آگاه همه خلق جهان را.
دریغا که پس از او و پس از شیرخدا حیدر کرار، همین کشتگه سبز و بسی خرم ایمان همه شد دستخوش هرزه علفهای بهناگاه. و آنگه نوهاش پورِعلی، زاده زهرا به هواخواهی گلها برافراشت لوای شرف و غیرت و حریت و آزادگی و داد نشان راه همه بندگی و عزت و سربازی دین را و سرافرازی و ایمان و سلحشوری و کردار بهین را.
و او زاده دامان پیمبر، پسر کهتر حیدر، حسین است که او نبض زمین است و زمان است و او جان جهان است.
و امسال عبور و گذر ماه محرم از این فصل چنان است که انگار نه انگار که هنگام خزان است و در موسم بیداری و سرشاری گلها، پاییز بهار است.