صادق کرمیار، نویسنده کتاب عاشورایی«نامیرا» از مشکلات ادبیات آیینی میگوید
میخواهند امامحسین ع را هم مصادره کنند
نرگس قویزری
اگر بخواهیم در حوزه ادبیات آیینی و عاشورایی در این ایام کتابی را برای خواندن دست بگیریم بیشک با نخستین جستوجو به کتاب نامیرا اثر صادق کرمیار میرسیم؛ کتابی که او سال 1381 بعد از 2سال تحقیق و پژوهش نوشت و 7سال بعد یعنی در سال 1388 نشر نیستان آن را منتشر کرد. اینکه بعد از گذشت نزدیک به 10سال از انتشار نامیرا هنوز هم نخستین پیشنهاد بیشتر اهالی قلم، خواندن این کتاب است، هم میتواند نشان از موفقیت اثر و تأثیرش بر مخاطب باشد (نامیرا امسال به چاپ بیست و ششم رسید) و هم میتواند به این دلیل باشد که نویسندگان کمی در این سالها وارد حوزه ادبیات عاشواریی شدهاند. از موفقیت و کیفیت کتاب که بگذریم باید به این سؤال پاسخ دهیم که چرا در این سالها کتاب چشمگیر و قابلتوجهی در حوزه ادبیات عاشورایی منتشر نشده است. صادق کرمیار خودش بهترین شخص برای پاسخ دادن به این سؤال است؛ هرچند ترجیح میدهد درباره خودش و اثرش حرفی نزند اما از مشکلات و آسیبهای این حوزه برایمان میگوید.
چرا در حوزه ادبیات عاشورایی نویسنده کم داریم و این حوزه اینقدر مهجور است؟
اگر منظور ادبیات داستانی است باید بگویم که ما چندآدم جدی داریم که در این حوزه فعالیت میکنند. این نویسندگان همیشه مغضوب بودهاند و همیشه از همه طرف به آنها هجمه شده است. کسانی که بودجههای کلان دولتی گرفتهاند و توان انجام هیچ کاری ندارند و کارهای مبتذل دینی انجام میدهند، به اسم دین و مذهب و انقلاب و عاشورا جیبهایشان را پر میکنند، تلاش میکنند کار خوب را به نفع خودشان مصادره کنند، اگر نتوانند شروع به سرکوب میکنند و این کار باعث شده نویسندگان خوب گوشه بگیرند و خودشان را در جمع حاضر نکنند و تلاششان را بکنند و طبیعتا در آینده نتایج کارشان مشخص میشود. آنهایی که بودجهها را گرفتهاند تلاش میکنند امامحسین(ع) را برای خودشان مصادره کنند. پول دستشان است و بودجههای دولتی و غیردولتی و سازمانی و خصوصی. خب نوش جانشان.
دیگر چه موانعی بر سر راه نویسندههاست؟
نخستین مانع همین است که به آنها هجمه میشود. تا کاری انجام میدهند به آنها تهمت زده میشود که دنبال حق و حقوقشان میروند و به آنها میگویند فرصتطلب، اگر هم دنبال حق و حقوقشان نروند و سرشان در کار خودشان باشد سعی میکنند آنها را جذب افکار خودشان کنند و برای همین این دوستان مجبورند گوشهای بنشینند و کار خودشان را انجام دهند. البته من کسانی که پول و بودجه دستشان است را زیاد نمیشناسم اما میدانم که به این حوزه بسیار آسیب زدهاند.
جز گوشهنشین کردن نویسندگان جدی، چه آسیبهای دیگری متوجه این حوزه شده است؟
تلاش میکنند نویسندهسازی کنند. نویسنده گاو و گوسفند نیست که همه را در یک چرخ گوشت بریزیم و از دل آن چیز جدیدی درست شود. آنها فکر میکنند، پول خرج میکنند و میتوانند نویسنده تولید کنند. تولیدات صنعتی ما که وضعیتش مشخص است. مثل تولید خودرو که از طنز و تراژدی عبور کرده است. حالا رسیدهاند به تولیدات انسانی؛ نویسنده تولید کنند، هنرمند تولید کنند و نتیجه هم میشود همین وضعیت آشفته فرهنگ و هنر.
نویسندگان جوان چطور؟ آنها چرا کمتر وارد نوشتن در حوزه آیینی و عاشورایی میشوند؟
مشکل اصلی ما این است که ارتباط بینانسلی وجود ندارد. نویسندههای جدی که گوشه گرفتهاند و کارشان را میکنند و با کسی ارتباطی ندارند، نویسندههای جوان هم در دام آقایانی میافتند که چرخ گوشت دارند و در نتیجه دچار انحراف میشوند و... در نهایت آنها نویسنده نمیشوند اما میتوانند ادای نویسندهها را دربیاورند.
با این وضعیت چطور باید وارد مسیر درست شد؟ آنهایی که تازه میخواهند وارد این حوزه شوند چه کنند؟
بهترین کار برای آنهایی که میخواهند مسیر درست را بروند این است که فقط بخوانند و بنویسند و آثارشان را بهدست نویسندگان نسل قبل برسانند تا کمکشان کنند. نویسندگان جوان تلاششان این باشد که نویسندگی را ممر درآمدشان نکنند. چون در ایران نه کپیرایتی وجود دارد و نه حق و حقوقی برای نویسنده و نه حتی خوانندهای که آثار را بخواند. اگر به این امید باشند با این تیراژها و با این خوانندهها و با بحران کتابنخوانی که دچارش هستیم، قطعا موفق نمیشوند.
چرا آثار فرهنگی و هنری عاشورایی فقط در همین ایام ماه محرم و صفر مورد توجه قرار میگیرد و در کل سال مانند یک جریان فرهنگی و هنری دنبال نمیشود؟
مردم در ایران فقط برای جنجال پول میدهند. برای همین محرم که فرامیرسد موقعیتی است برای برخی تا درآمد یک سال آینده خود را بهدست بیاورند و مردمی که میخواهند سوگواری کنند و در تلاشند تا شورشان با شعور همراه باشد کار سختی در پیش دارند. نگاه مناسبتی به همهچیز از اول انقلاب عادت ما بوده است. نگاه همه ما مناسبتی بوده و هیچ برنامهریزیای برای آینده نداریم. چه بین مسئولان بیسواد چه مردم باسواد این مشکل وجود دارد. از طرف دیگر همه کسانی که کار عاشورایی میکنند چه فیلمساز، چه آهنگساز و چه نویسنده وقتی میبینند جلوی ارائه اثرشان، با تعصب یا به دلایل مختلف دیگر گرفته میشود دیگر برای چه باید سراغ این حوزه بروند؛ مثلا فیلمی که آقای درویش ساخته و چندسال است جلوی اکرانش گرفته شده. وقتی نمیگذارند فیلمها دیده شوند، موسیقی شنیده شود و کتابها منتشر و خوانده شوند هنرمندان و نویسندگان هم سراغ این حوزهها نمیروند. چرا باید هم سرمایه، همزمان و هم هنر خود را بهکار گیرد و تهمت بشنود. این آقایان هنر و ادبیات دفاعمقدس را هم مال خود کردهاند. وقتی افراد دیگر وارد این حوزه شدند به آنها انگ ضدجنگ زدند. هم میخواستند همه پولها بهخودشان برسد و هم میخواستند تفکر خودشان تفکر غالب شود. الان هم میخواهند امامحسین(ع) را مال خود کنند و تفکرشان را غالب کنند. به هر حال مشکلات عدیدهای است و جمع قدرتمندی که سعی میکند همهچیز را در انحصار خودش داشته باشد.
پیشنهاد شما برای عبور از این وضعیت چیست؟
اگر بخواهیم از موضع یک مسئول تصمیمگیر صحبت کنیم راهحلهای مختلفی دارد اما نویسنده تصمیمگیرنده نیست و مینشیند یک گوشه و کار خودش را میکند. مدیران و مسئولان هم نه میخواهند نه میتوانند درگیر این مسائل شوند چون دورهشان 3، 4ساله است. تعداد آنهایی که این دوره3، 4ساله را ندارند هم زیاد است و همانهایی هستند که خودشان این وضعیت را درست کردهاند. متأسفانه هیچ نظارتی هم نیست و من اراده و نشانهای نمیبینم که بخواهد هنر و ادبیات را در مسیر درست قرار بدهد، برای همین نویسندهها با سختی و عسرت زندگی میکنند اما حاضر نیستند به چیزی که به آن اعتقادی ندارند تن دهند.
من اراده و نشانهای نمیبینم که بخواهد هنر و ادبیات را در مسیر درست قرار بدهد، برای همین نویسندهها با سختی و عسرت زندگی میکنند اما حاضر نیستند به چیزی که به آن اعتقادی ندارند تن دهند
صادق کرمیار، نویسنده و کارگردان متولد 1338 در تهران است. او مسئول ویژهنامه «اطلاعات جبهه» در مناطق جنگی در سالهای ۱۳۶۵ تا ۱۳۶۷ بود و از ۱۳۷۲ تا ۱۳۷۵ مسئولیت صفحه ادبی «جوانههای اندیشه» روزنامه اطلاعات و همچنین معاونت سردبیری نشریه سینمایی «مردم و سینما» وابسته به بنیاد سینمایی فارابی را بهعهده داشت. کرمیار با نوشتن رمانهایی مانند «نامیرا» و «دشتهای سوزان» و نیز کارگردانی سریالهایی همچون «یک روز قبل» و «خاطرات یک مرد ناتمام» شناخته میشود. بیش از 5 سال مدیریت ادبی و هنری در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران از دیگر فعالیتهای کرمیار در عرصههای فرهنگی بهشمار میرود. رمان نامیرا در سال 1388 در 334صفحه و در قطع رقعی توسط نشر نیستان منتشر شد. این کتاب تاکنون بیش از 20بار تجدید چاپ شده است. بخشهایی از این کتاب در قالب یک تیزر تلویزیونی با نام نامیرا منتشر شده است.