• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
چهار شنبه 21 شهریور 1397
کد مطلب : 30354
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/vJ4n
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی

 
رفتنی: پا به موت، مُردنی.

  رنگ عوض کردن: تغییر عقیده دادن، نقاب از چهره برداشتن.

  زبون باز: چرب‌زبان، بلبل زبان، چاخان.

  زِفت: شیره یا عصاره درخت صنوبر برای درمان کچلی.

  سال به سال: از این سال تا سال دیگر.

  سرافکنده: شرمسار، خجل، خجالت‌زده.

  شکرآب: کدورت، اختلاف، رنجش، به هم خوردن دوستی.

  عریضه: عرض‌حال، نوشته شکواییه، دادخواست (نامه سرگشاده).

  علّاف: بی‌کاره، سرگردان، ولگرد، بلاتکلیف، حاشیه‌گرد.

  فال: واحد شمارش گردو، هر فال ده عدد.

  فکری: نگران، مغموم.

  قالب کردن: جاسازی کردن، با دروغ و فریب چیزی را به جای چیز دیگر فروختن یا کسی را به جای کس دیگر نشاندن.

  قلاب سنگ کردن: از سر باز کردن، به سراغ کس دیگر یا جای دیگر فرستادن، به نوعی عذر طرف را خواستن.

  کار کسی روی حساب بودن: کار را اندیشیده و حساب شده انجام دادن.

  کپی: رونوشت، نسخه‌ای از اصل.

  گرد و خاک کردن: هارت و پورت، ترساندن، تهدید کردن.

  گُل گفتن: بجا گفتن، به موقع گفتن، درست گفتن، خوب گفتن.



روزی روزگاری

تهیه قیمه نذری از گوشت قورمه
 

این روزها به هر مسجد، تکیه یا حسینیه‌ای که بروید با یک پرس قیمه نذری به خانه برمی‌گردید. اگرچه در ماه محرم به‌ویژه 10 شب ابتدایی این ماه حرام، صاحبان نذر غذاهای مختلفی را پخته و بین عزاداران توزیع می‌کنند اما طبق یک قانون نانوشته غذای اصلی ماه محرم به‌ویژه در شهر تهران قیمه است. البته تهرانی‌ها در گذشته‌های دور، از آنجا که برنج غذای متداول و در دسترسی نبود، نذری دادن را با آبگوشت و گوشت کوبیده آغاز کردند. رفته رفته با فراگیر شدن پلو به‌عنوان غذای تهرانی‌ها، قیمه نذری جای آبگوشت را گرفت. ماجرا از این قرار است که پایتخت‌نشین‌ها در روزگاری که یخچال و فریزری در کار نبود برای اینکه در سرتاسر سال گوشت داشته باشند آن را نمک‌سود یا «قورمه» می‌کردند. قورمه در زبان ترکی به معنی گوشت پخته شده در روغن است. به این‌ترتیب که وقتی گاو یا گوسفندی را قربانی می‌کردند گوشتش را قطعه قطعه کرده و در روغنی که از چربی‌های خود گاو یا گوسفند تهیه شده بود سرخ می‌کردند. بعد آنها را داخل یک کوزه بزرگ سفالی می‌ریختند و کوزه را در سردترین نقطه خانه یا حتی زیر خاک قرار می‌دادند. 
حالا برگردیم به داستان قیمه‌نذری و رواج آن در محرم‌های تهران قدیم. ماه محرم و موسم نذری دادن که از راه می‌رسید، صاحبان نذر سراغ کوزه‌های سفالی می‌رفتند و برای نذری دادن گوشت‌های قورمه را از دل خاک یا سردترین قسمت خانه بیرون می‌کشیدند. از آنجا که اندازه و سایز این گوشت‌ها بیشتر به درد خورش قیمه می‌خورد صاحبان نذر قورمه‌ها را قیمه می‌کردند و به دست عزاداران حسینی می‌دادند. همین شد که رفته رفته خورش قیمه جای آبگوشت و گوشت کوبیده را گرفت و به اصلی‌ترین غذای نذری تهرانی‌ها تبدیل شد. 




داستان های شهر ما

سفر پردردسر شاه عباس به تهران 


ماجرای سفر شاه عباس به تهران از آن دست حکایت‌های جالب و خواندنی است. شاه عباس صفوی برای تنبیه «عبدالمؤمن خان ازبک» به تهران آمد اما خودش بیمار و حسابی تنبیه شد. بعدها هم هر وقت اسم تهران می‌آمد کلی لعن و نفرین می‌فرستاد. عبدالمؤمن خان ازبک با خوانین ماوراءالنهر به تسخیر خراسان و محاصره مشهد مقدس آمده بودند. شاه عباس هم با نیت تنبیه آنها از قزوین حرکت می‌کند و در تهران دچار بیماری می‌شود. حدود 50 روز در این شهر می‌ماند و سپاهیانش متفرق می‌شوند و ازبکان مشهد را تسخیر می‌کنند و گروهی از قزلباش‌ها و اهل شهر و سادات را هم ‌می‌کشند. شاه عباس در تهران کارهای درمانی‌اش را پیگیری می‌کند اما اطبا از بهبود شاه ناامید می‌شوند. شاه عباس هم برای شفا گرفتن به حرم حضرت عبد‌العظیم(ع) پناه می‌برد. دعای شاه کار‌ساز می‌شود و بهبود می‌یابد. اما شاه بعد از بهبود به هرکسی که راهی شهر تهران می‌شد و شب را در آن می‌گذراند کلی لعن و نفرین می‌فرستاد. بسیاری از تاریخ نگاران علت این خصومت شاه با مردم تهران را ‌نوع رفتار آنها می‌داند. 



شناسنامه

درویش‌آباد


خیابان پاسدار گمنام در منطقه 14 اگرچه این روزها شمایل یک خیابان پرتردد را به خود گرفته است اما کمی بیش از 5دهه پیش، معبری خاکی در میان زمین‌های کشاورزی اطراف بود. همان روزها که این خیابان را با نام یکی از مالکان بزرگ آن محدوده خیابان حاجی قربانی می‌نامیدند بخشی از زمین‌های اطراف محله صاحب‌الزمان(عج) امروزی «درویش‌آباد» نام داشت. نامی که اکنون هم روی حمام قدیمی محله باقیمانده و برای اهالی قدیمی یادآور روزهای گذشته است. «محمود‌شمس» یکی از اهالی ساکنان قدیمی محله صاحب‌الزمان(عج) درباره دلیل نامگذاری که هنوز هم از زبان موسفیدان محله صاحب‌الزمان(عج) و محله‌های اطرافش شنیده می‌شود می‌گوید: «آن روزها که محله ما به دلیل نزدیکی به محله دولاب، عباس‌آباد دولاب نام داشت؛ به بخشی از زمین‌های این محدوده که خارج از منطقه زمین‌های کشاورزی و باغ‌های حاشیه آن بود درویش‌آباد می‌گفتند. در دل آن زمین‌های بایر، نخستین بار خانه محقری ساخته شد که شخص مستمندی با ظاهر مندرس در آن زندگی می‌کرد. اهالی قدیمی محله او را درویش خطاب می‌کردند. به تدریج پس از‌ آبادانی آن محدوده و توسعه ساخت‌وسازها این نام روی آن بخش از محله باقی ماند و هنوز هم برخی به محله ما درویش‌آباد می‌گویند.»

این خبر را به اشتراک بگذارید