نگاهی به سنت آبگرم و خردهفرهنگهایش
گرمابه؛ خاستگاه آواز ضربی
«بدو گفت بابک به گرمابه شو/ همی باش تا خلعت آرند نو/ به گرمابه شد با تن ارجمند/ ز زنجیر فرسوده و مستمند» این ابیات در شاهنامه فردوسی آمده و نشان از قدمت گرمابه در ایران دارد و میگوید بحق، حمام از عناصر فرهنگی و هویت افتخارآفرین ایرانیان است. اسماعیل عباسی در کتاب «آبنامه تهران» مینویسد که در برخی از بناهای تاریخی مانند تختجمشید و ارگ بم هم نشانههایی از حمامهای قدیمی پیدا شده است. بین کشورهای آسیایی در قونیه حمام رفتن یا بهاصطلاح آب گرم رفتن هم بین مردم مرسوم بود و حتی برخی نقل کردهاند آبگرم رفتن مولانا 2ماه طول میکشیده!
اما گرمابه به شکل و شمایلی که ما الان میشناسیم در دوره قاجاریه شکل گرفته است؛حمامهایی که در آن زمان آبشان از قنات تأمین میشد و سوختشان از فضولات حیوانات و هیزم تا اینکه بعدها سوخت فسیلی آمد. سال 1300شمسی که زغالسنگ آمد تون های گلی را خراب کردند و جایش تون آهنی ساختند. باورها و رسومات زیادی هم پیرامون حمام شکل گرفت که عباسی برخی از مهمترینشان را توضیح میدهد؛ مانند«موسیقی حمام». او مینویسد که «حمام برای شادیهای مردم، فرصتهای بسیاری را بهوجود میآورد، ازجمله جشنهای باشکوه حنابندان عروس و داماد در حمام برگزار میشد که با ساز و آواز همراه بود. هنگام اعیاد، بهویژه عید نوروز، مردم سعی میکردند به حمام بروند و شوخ از تن باز کنند. شاید حالا که حمام عمومی برچیده شده این رسم چندان به چشم نیاید اما هنوز هم حمام رفتن و پاکیزه شدن از آداب به استقبال سال نو رفتن است. این آداب چنان در مناسبات اجتماعی نهادینه شد که در مقوله موسیقی، فصلی به نام موسیقی حمام گشوده شد. همچنین خاستگاه برخی از آوازهای ضربی گرمابه است و از زمزمههای شادی سرچشمه گرفته که دلاکهای زن، هنگام شستوشوی زنان، سر میدادند یا برای آرامکردن کودکان، شعرها و آهنگهای لطیفی تحت تأثیر مناسباتی که مردم با حمام داشتند، میخواندند».
«حمامبازی» هم تحتتأثیر همین مناسبات در سرگرمیهای عامیانه رایج شد. نادر کریمیان در کتابشناسی حمام درباره این بازی مینویسد: «حمامبازی نوعی بازی و سرگرمی کودکان است که در فضای باز با مقداری خاک توسط3نفر انجام میگیرد. اینان خاک را کپه میکنند و رویش آب میریزند تا گل درست شود. هر یک از بازیکنان در یک طرف این کپه قرار میگیرد و شروع میکند به باز کردن یک راه تا کپه بهصورت گنبدی دربیاید. بعد هر یک از بازیکنان در سوراخ کپه خود را با سنگی میبندند. سپس سر گنبد را سوراخ میکنند و از آن بالا آب میریزند. آب از سوراخ هریک از کپهها بیرون زد، او سوخته است و جریمهاش هم این است که سرش را به گنبد بکوبند.