برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
آب لمبو: جدا کردن آب میوه از دانه آن با فشار دادن میوه به وسیله انگشتان.
آسمون ریسمون بافتن: با زبانبازی و بازی با کلمات در راه به کرسی نشاندن حرف خود تلاش کردن.
از سر باز کردن: شانه خالی کردن، کنار کشیدن، سلب مسئولیت کردن از خود، زیر بار نرفتن.
اَخم و تَخم: تندخویی و غیظ کردن، تشر زدن، پرخاش کردن.
از جون گذشته: فدایی، پیش مرگ، از خودگذشته.
باد کرده: کالای بنجل که فروش نرفته و طالب ندارد.
باک نداشتن: نترسیدن، هراس نداشتن («باکش نیست»).
بال و پر کسی ریختن: کز شدن، از حال و روز افتادن، منزوی شدن، خود را کنار کشیدن، با کسی آمد و شد نکردن.
پامال: لگدکوب، زیرپامانده، له شده.
پدر مادردار: اصیل، نجیب، آبرودار، آبرومند، باشخصیت، خانوادهدار.
تَر و تییل: آبدار، تازه.
تِلموندن: زیر پا گذاشتن.
جَبروت: صلابت، هیبت، اقتدار، عظمت، مقام.
جُل: قطعهای نمدی یا پارچهای ضخیم که از آن پالان و روانداز چارپا درست میکنند.
چربیدن: سرتر بودن، غالب شدن، برنده شدن، پیشیگرفتن، برتری خود را به رخ کشیدن.
چشم کسی دو دو زدن: کنایه از حریصانه دنبال همه چیز بودن، همه جا را دید زدن.
حرفشنو: سر به راه، مطیع، نصیحتپذیر، حرف گوش کن.
حساب کار دست کسی بودن: حواسش همه جا بودن، همه جوانب را در نظر گرفتن.
ختم روزگار: حیلهگر، همه سر حریف، قالتاق، هفترنگ.
خرجی: پولی که پدر خانواده همه روزه برای تأمین مخارج روزانه به خانم خانه میدهد.
دستش به جایی نمیرسد: بداقبال است، هیچ نتیجهای عایدش نمیشود.
دمار کسی را در آوردن: هلاکش کردن، نفسش را بند آوردن، از بین بردن.
دوسکومی: ظرف بزرگ و شکمدار مسی که روی چارپایه قرار میگیرد و در آن آب یخ و شربت نذری میریزند.
چهار شنبه 14 شهریور 1397
کد مطلب :
29474
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/WBwx
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved