• جمعه 14 اردیبهشت 1403
  • الْجُمْعَة 24 شوال 1445
  • 2024 May 03
سه شنبه 13 شهریور 1397
کد مطلب : 29192
+
-

به نسل بعد از جلال چه بگوییم؟

رسول بهروش

مربیگری یک کار سلیقه‌ای است و در این شکی نیست. با این وجود هر سلیقه‌ای می‌تواند قابل نقد باشد و از آن جمله است کاری که کارلوس کی‌روش با جلال حسینی انجام داد. مربی پرتغالی در آستانه جام‌جهانی تصمیم گرفت اسم جلال حسینی را از لیست مسافران روسیه خط بزند، آن‌هم درحالی که جلال در صعود ایران به جام‌جهانی سهیم بود و همچنین در تمام اردوهای تدارکاتی پیش از این تورنمنت هم حضور داشت. حسینی فصل گذشته بدون تردید یکی از سه بازیکن برتر لیگ ایران بود و از نظر کیفی هم حق داشت در جام‌جهانی باشد، اما حتی اگر برنامه‌های فنی کی‌روش چیز دیگری بود، باز از نظر اخلاق حرفه‌ای جا داشت پاداش 11 سال حضور مستمر و موثر در تیم‌ملی را به این بازیکن می‌داد و او را در لذت بزرگ حضور در جام‌جهانی، دست‌کم روی نیمکت ذخیره‌ها شریک می‌کرد. جلال در حالی به بهانه جوانگرایی کنار گذاشته شد که بازیکنی نظیر پژمان منتظری به روسیه رفت و هنوز هم عضو تیم‌ملی است. حرمت پژمان سر جای خودش؛ اما حسینی حداقل می‌توانست جانشین محمدرضا خانزاده‌ای باشد که سه تورنمنت مهم ملی را بدون حتی یک دقیقه بازی پشت سر گذاشته؛ هم‌ او که حتی با مصدومیت چشمی و نیاز اضطراری منتظری به قضای حاجت هم شانس بازی در جام‌جهانی را پیدا نکرد.

کی‌روش در بازگشت به ایران، اسم جلال حسینی را از اولین فهرست تیم‌ملی در راه آماده‌سازی برای حضور در جام‌ملت‌های آسیا هم خط زد تا به احتمال فراوان روشن شود دوران ملی کاپیتان پرسپولیس به پایان رسیده است. این اتفاق درحالی رخ می‌دهد که جلال در آغاز فصل جدید باشگاهی فوتبال ایران هم عالی عمل کرده و همین حالا طبق ارزشیابی تیم آنالیز برنامه90 بهترین بازیکن لیگ هجدهم شناخته می‌شود. مجموعه این مسائل، شائبه «فنی» نبودن حذف حسینی از تیم‌ملی را تقویت می‌کند و این‌طور به‌نظر می‌رسد که او وجه‌المناقشه کدورت بین کی‌روش و برانکو شده است. ظلم به جلال، ظلم به یک بازیکن نیست؛ بلکه جفا در حق تفکری است که دور از حواشی زرد و کاذب فوتبال ایران، همه تمرکزش را روی ارائه کار با کیفیت می‌گذارد و آخرش این‌طور جواب می‌گیرد. از پرسپولیس و سپاهان محبوب تا سایپا و نفت بی‌هوادار، جلال هرجا که بوده با همه وجود برای تیمش بازی کرده و سر جلوی توپ گذاشته است. طبعا این روحیه در لباس تیم‌ملی قوی‌تر هم بوده، اما جای تاسف است که حالا می‌بینیم چنین ذهنیتی برای «عاقبت‌به‌خیری» در فوتبال ایران کافی نبوده است.

کاش می‌دانستیم امروز به نسل بعد از جلال، به بچه‌هایی که تازه گام در این مسیر می‌گذارند چه باید بگوییم؟ چطور باید به آنها بفهمانیم بازیکنی که بدون یک خط حاشیه، تمام عمرش را صرف خدمت به تیم‌ملی می‌کند این‌طور نقره‌داغ می‌شود تا آقای سرمربی ناز ستاره نورسی را بکشد که در 23 سالگی طاقچه‌بالا گذاشته و با تیم‌ملی خداحافظی می‌کند. بی‌خیال کی‌روش و برانکو؛ آفت این سنت آن است که فردا با فوران سردار آزمون‌ها و قحطی جلال حسینی‌ها در این فوتبال مواجه خواهیم شد، خسرانی که جبران‌شدنی نیست.
 

این خبر را به اشتراک بگذارید