چرا با وجود مشکل اقتصادی، باز هم مردم به کنسرتها میروند ؟
شرایط دشوار با موسیقی تحملپذیر میشود
گپوگفت با حسین ایمانی جاجرمی-جامعهشناس- درباره علاقه مردم به حضور در کنسرت
عیسی محمدی
خیلیها حدس میزدند که با وجود مشکلات اقتصادی و اجتماعی که مردم بهشدت درگیرش هستند و سنگینیاش را احساس میکنند، بازار کنسرتها و برگزاری آنها نیز نوساناتی داشته باشد اما اغلب سالنهای کنسرت پر میشود. البته بخشی از این موفقیت، مدیون روشهای بازاریابی کنسرتگذاران و بخشی دیگر، مرهون واکنشهای اجتماعی است. در مورد بخش دوم، پای صحبتهای حسین ایمانی جاجرمی نشستهایم. ایمانی جاجرمی، جامعهشناس شهری و متخصص مطالعات توسعه اجتماعی، دانشیار دانشگاه تهران و رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اجتماعی دانشگاه تهران است. او به نکتههای جالبی از این بحث اشاره میکند.
با وجــود مـشـــکـلات ریز و درشتی که درگیرشان هستیم، استقبال مردم از کنسرتها قابل توجه است. چطور چنین اتفاقی میافتد؟
از نگاه کلیتر، باید به بحث موسیقی و شهر برسیم. در دنیای غرب، بخش مهمی از زندگی شهری را همیشه موسیقی تشکیل میدهد. در واقع یکی از عناصر مهم شهرهای غربی، سالن اپرا و تالارهای موسیقی و خانههای بزرگان موسیقی و... است. در چنین محیطی، هنرمندان موسیقی هم جزو شخصیتهای برجسته کشورها و حتی عرصه بینالمللی تلقی میشوند. دلیل دیگر این استقبال هم، آن است که ما بالاخره موسیقیهای مختلفی داریم؛ از موسیقی عامهپسند گرفته تا کلاسیک و سنتی. هر کدام هم مخاطبان خاص خودش را دارد. وقتی که شهرها جا میافتند و زندگی شهری مستقر میشود، موسیقی و انواع آن تبدیل به یکی از عرصههایی میشود که مردمان شهرنشین، میتوانند فراغتشان را با آن پرکنند و سرگرم شوند.
بهصورت اختصاصی، در مورد جامعه ایرانی چطور؟
جامعه ما هماکنون مشکلات زیادی دارد؛ اعم از مشکلات اقتصادی و مشکلاتی که در عرصه بینالمللی بهواسطه تحریمها بهوجود آمده و نگرانیهایی که برای مردم ایجاد کرده است. استقبال از موسیقی و کنسرتها، در واقع میتواند راهکاری از سوی مردم تلقی شود تا این استرسها و فشارها را کنترل کرده و برای چندساعتی هم که شده، بدون آنها زندگی کنند. موسیقی و کنسرتهای موسیقی باعث میشوند تا مردم به پالایش روانشان بپردازند.
پس براساس توضیحات شما، برگزاری کنسرتها و رویدادهای موسیقی، دماسنجی برای ارزیابی تثبیت زندگی شهری تلقی میشود؟
بله.
به خاطر همین است که در شهرهای کوچک، استقبال از موسیقی و برگزاری کنسرت و... کم است؟ چون شهریت کمی دارند...
البته این استقبال اندک بهخاطر نبود امکانات است. نکته سومی هم که میخواهم عرض کنم، بحث تغییر در سبک زندگی و ارزشهای زندگی است. ما در ایران شاهد تغییرات نسلی و تغییرات ارزشی عظیمی هستیم. نسل فعلی که دهههای 20 ، 30 یا 40 زندگیاش را میگذراند، برای زندگی کردن، سفر، موسیقی و تجربههای مختلف ارزش قائل است. بهنوعی این طبقه در حال نزدیکشدن به ارزشهای جهانی است؛ چرا که شما در همهجا میبینید که طبقات متوسط شهرنشین چنین سبک زندگی و علاقههایی دارند.
چه طبقاتی بیشتر از کنسرتها و موسیقی استقبال میکنند؟
کسی از موسیقی و کنسرت استقبال میکند که توانایی وقتگذاشتن و هزینهکردن را داشته و به سطح خاصی از رفاه و درآمد رسیده باشد.
یعنی طبقه متوسط و متوسط به بالا؟
بله. کسانی که درگیر موسیقی کلاسیک، فاخر و... هستند، غالبا طبقات متوسط به بالا محسوب میشوند. اما در موسیقی پاپ، حتی ممکن است علاوه بر طبقات متوسط، بخشهایی از طبقات پایین هم دنبال این کنسرتها باشند. ولی در کل، بار زندگی شهری غالبا بر دوش طبقه متوسط است.
چند نفر از خوانندهها، در واکنش به مشکلاتی که مردم درگیرش هستند، کنسرتهایشان را تعطیل کردند. چنین کارهایی با توضیحات شما جور درنمیآید!
من فکر میکنم کسانی که چنین کاری کردهاند، درک درستی از موسیقی نداشته باشند؛ چرا که موسیقی را امری تفننی و تجملی میبینند. درحالیکه موسیقی، هماکنون شاید از نیازهای جدی جامعه ما باشد. در فیلم تایتانیک، گروه موسیقی کشتی تا لحظه آخر در حال نواختن موسیقی بودند، آن هم درحالیکه دیگران در حال فرار بودند و صحنههای وحشتناکی از غرقشدن و مرگ و... مشاهده میشود. رهبر این گروه موسیقی میگفت که کارمان این است که در این شرایط وحشتناک، به دیگران آرامش بدهیم. موسیقی باید کنار مردم باشد و به مردم آرامش بدهد.
متأسفانه چنین دیدگاهی کمتر مشاهده میشود. اتفاقا یکی از خوانندهها، گفته که با حذف کنسرت مخالف است، ولی بلیت کنسرتهایش را ارزان میکند تا همه مردم استفاده کنند. حتی بعضیها مثل همایون شجریان، پیشنهاد کنسرت خیابانی مجانی را دادهاند. ارزشهای اجتماعی تغییر کرده و نسلی که امروزه فعال است، به موسیقی نیاز دارد؛ پس باید موسیقی حضور داشته باشد و کمکشان کند تا بتوانند شرایط را تحمل کنند.
خود شما کنسرت میروید؟
اگر وقت کنم، حتما. ولی گرفتاری علمی و دانشگاهیمان زیاد است و کمتر فرصت میکنیم. البته در سفرهای خارجی، حتماً از تالارهای موسیقی و نمادهای شهری مرتبط با موسیقی بازدید میکنم.
پس بگذارید بپرسیم برگزاری کنسرت در ایران و خارج ایران چه تفاوتهایی دارد؟
پارسال برای برگزاری یک دوره، در دانشگاه پیزای ایتالیا بودیم. در کنار دانشگاه، ارکستر شهر که سابقه 300ساله داشت، در حال اجرای برنامه بود. 5-4 ساعت برنامه رایگان برای شهروندان برگزار کردند؛ آن هم توسط موسیقیدانان حرفهای و در یک فضای باز.
یعنی جایی شبیه محوطه تئاتر شهر خودمان در چهارراه ولیعصر؟
نکته جالب این است که در کشورهای پیشرفته، جاهایی مثل دانشگاه دیوار ندارد. یعنی شما فرض کنید جایی مثل دانشگاه تهران، دیوارهایش برداشته شود و در پردیس دانشگاه تهران و میان ساختمانهای آن، یک گروه ارکستر برنامه بگذارد. تجربه جالبی بود. گروههای سنی مختلف، بهویژه افرادی که سنشان بالا بود، نشسته بودند و داشتند با علاقه و لذت، از این برنامه استفاده میکردند.