• یکشنبه 30 آذر 1404
  • الأحَد 1 رجب 1447
  • 2025 Dec 21
شنبه 3 شهریور 1397
کد مطلب : 28086
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/9YPY
+
-

فرهنگ بر و بچه‌های ترون

برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی


  آب تو دل کسی تکان نخوردن: آرام و بی‌خیال بودن، نگرانی نداشتن، دلواپس چیزی نبودن.

  آجری: عالی، خوب، مرغوب، بی‌نظیر، ممتاز.

  اَتینا: خرج بیهوده، خرج الواتی. 

  اَخیه کردن: بدهی خود را پس دادن.

  باد سام: باد خفه‌کننده، باد خشک، باد آلوده و نفس بر.

  باسمه‌ای: بدلی، ساختگی، قلابی.

  پادو: شاگرد دکان که خرده‌کاری‌هایی مثل جاروکشی، شست‌وشو و گردگیری را انجام می‌دهد.

  پته کسی را روی آب ریختن: رازش را فاش کردن، مشتش را باز کردن.

  تابه‌تا: لنگه به لنگه، تک به تک.

  تأمل کردن: فکر کردن و دوراندیشی، دقت و درنگ کردن.

  جُلُت: زبل، موذی، رند، هفت‌خط، آب زیرکاه.

  چاه‌کنی: دشمن تراشی، زیرپاکشی، سرنگون کردن («چاکن همیشه ته چاس»).

  چراغونی: آذین‌بندی در و دیوار برای عروسی و جشن‌ها و سرورها.

  حد و حدود: اندازه، اطراف، طول، عرض، سطح، محدوده، درازا، پهنا.

  حرفش حرفه: حرف حساب می‌زند، روی حرفش می‌ایستد، به حرفش پایبند است.

  خر خود را سوار بودن: خودسر بودن، خودرأی بودن. هر کاری دلش بخواهد می‌کند، به حرف هیچ‌کس گوش نمی‌کند (خودش می‌بره خودش می‌دوزه).

  خرمهره: مهره‌هایی به رنگ سفید و سبز و آبی که برای جلوگیری از چشم زخم به گردن الاغ آویزان می‌کنند.

  در خیکت را بگذار: با کنایه دهنت را ببند، حرف نامربوط نزن، حرف دهنت را بفهم.

  دزدبازار (دزبازار): جایی که دزدی، جیب‌کنی، جیب‌بری و کلاهگذاری زیاد دیده می‌شود.

  رَجزخوانی: کُرکُری، لاف‌زنی، خودستایی، خودنمایی.

  رُک و راست: صریح، بی‌کلک، بی‌رودرواسی، صاف و ساده، بی‌غل و غش، روشن.

  زخم و زیلی: خراش، بریدگی و زخم‌های زیاد روی بدن.

  زرت و پرت: حرف بی‌معنی و مهمل، حرف زشت، شر و ور.

  زورآزمایی: پنجه در پنجه افکندن، کشتی گرفتن، مردانه مبارزه کردن.

 

این خبر را به اشتراک بگذارید