اسدالله افلاکی
21مردادماه جاری برگزاری نشست سران 5 کشور حاشیه دریای خزر- بخوانید دریای کاسپین- برای امضای کنوانسیون رژیم حقوقی خزر، نام این دریا را بر سر زبانها انداخت. کانالهای تلگرامی و فضای مجازی با تمرکز روی موضوعی یکسان فعال شدند و موج عظیم رسانهای با محوری مشترک شکل گرفت: اعتراض به تأمیننشدن حق ایران از دریای خزر؛ موضوعی که نه در تخصص نگارنده است و نه این یادداشت در پی نقد و بررسی آن.
اول: اغلب معترضان به این کنوانسیون، بیشک در سفر به خطه شمال از دریای خزر و ساحل آن بازدید کردهاند؛ ساحل دریایی که تا این اندازه به آن حساس هستیم، پوشیده از انواع زبالههایی است که من و شما رها کردهایم. همچنانکه در طول جادههای سرسبز شمال کمتر نقطهای را پیدا میکنید که بتوانید از خودرو پیاده شوید، فرشی پهن کنید و ساعتی استراحت کنید، همه جا پر از زبالههای جور واجور است؛ از پاکت خالی پفک و چیپس گرفته تا زشتترین زبالهها چنان منظره مشمئزکنندهای ایجاد کرده است که مجالی برای تمدد اعصاب و آرامش در زیباترین طبیعت کشور باقی نمیگذارد.
دوم: تنها زبالههای رهاشده در حاشیه جاده و ساحل دریا نیست که چهرهای نازیبا را به معرض نمایش میگذارد، آب این دریا هم در هجوم انواع آلودگی قرار دارد. خوب است بدانید ما سهم بزرگی در آلودگی آب دریای خزر داریم. سالهاست بهرغم هشدارهای کارشناسان محیطزیست، زهابهای کشاورزی آلوده به انواع سموم آفاتکش و کودهای شیمیایی، پسابهای صنعتی، فاضلابهای شهری و خانگی بدون کمترین مانعی از بخش جنوبی (657 کیلومتر نوار ساحلی ایران) به این دریا راه مییابد.
سوم: جمعیت ماهیان خاویاری 99درصد کاهش یافته و اینگونه تجاری که نقش مهمی در صید و صیادی دارد تنها یک گام تا انقراض فاصله دارد. این بلایی است که ما با صید غیرمجاز و تخریب بستر تخمریزی ماهیان خاویاری- ناشی از برداشت بیرویه شن و ماسه از رودخانههای منتهی به دریا- بر سر این آبزی اقتصادی آوردهایم.
چهارم: بنابه قانون، 60 متر ساحل دریا باید برای دسترسی عموم شهروندان آزاد باشد بهطوری که هر شهروندی بتواند بدون هیچ مانعی در سراسر ساحل در این حریم قدم بزند، با وجود این، بیش از 90درصد نوار ساحلی دستخوش ساخت و ساز ویلاهایی است که دستگاههای دولتی و سازمانها بیشترین سهم را در آن دارند.
آخر: اینکه شهروندان ایرانی تا این اندازه نسبت به سرزمین و مرزهای حاکمیتی خود حساسیت دارند در خور تکریم است؛ همچنانکه شیطنت گاه و بیگاه اتباع برخی کشورهای همسایه دراستفاده از نام جعلی برای خلیج «همیشه فارس» با اعتراضات میلیونی شهروندان ایرانی در سراسر جهان مواجه میشود. این واکنشها مبارک است، جز این هم انتظاری نیست؛ واکنشهایی که نشان میدهد وقتی پای وطن در میان باشد تکتک شهروندان ایرانی فارغ از تعلقات قومی و منطقهای بیهیچ دریغی از تمامیت ارضی کشور دفاع میکنند. انتظار میرود همان اندازه که تکتک ما شهروندان نسبت به تحریف نام خلیجفارس و تقسیم دریای خزر حساس هستیم، رفع آلودگی و حفظ محیطزیست این دو دریا را بهعنوان مطالبهای جدی از متولیان حفاظت از محیطزیست و دستگاههای ذیربط پیگیری کنیم. یادمان باشد حفظ نام خلیجفارس و حساسیت نسبت به تقسیم دریای خزر گرچه یک ضرورت است اما کافی نیست. خزر و خلیجفارس بیش از هر زمان دیگری نیازمند حفاظت و صیانت است و این بدون مشارکت تکتک ما شهروندان امکانپذیر نخواهد بود.
خزر و مسئولیت فراموششده ما
در همینه زمینه :