موزه ملک، میزبان کودکان مهاجر
مرضیه موسوی| خبرنگار:
منطقه 12
نخستین باری است که نزدیک ویترین یک موزه ایستادهاند. چشمانشان برق میزند و به سکههای کج و معوجی زل زدهاند که مربی و راهنمای موزه در مورد آنها توضیح داده است. مربی، بچههای کوچکتری را که قدشان به ارتفاع ویترینها نمیرسد روی دست بلند میکند. تعدادی از بچهها که سواد خواندن و نوشتن دارند هم روی نقشههای نصب شده بر دیوار، دنبال اسم و رسم آشنایی از وطنشان، افغانستان میگردند.
کتابخانه و موزه ملی ملک میزبان کودکان مهاجر است تا به بهانه حضورشان در این موزه، کارگاههای آموزشی مختلفی را برای آنها برگزار کند. هیاهوی جمع 20 نفره کودکان مهاجر، سکوت سالن سکه موزه ملک را شکسته است. «مهدی یساولی» مدیر روابطعمومی کتابخانه و موزه ملی ملک میگوید: «بیش از ۶ سال است که موزه ملک در حوزه کودک و موزه بهصورت تخصصی و کاربردی فعالیت میکند. یکی از مهمترین دغدغههای ما در این زمینه آشنایی کودکان مهاجر و کودکانکار با مفهوم موزه است. ما به سراغ انجمنهای فعال در زمینه کودکانکار و کودکان مهاجر میرویم و از آنها برای بازدید از این موزه و برگزاری کارگاه و کلاس دعوت میکنیم. انجمنها و کودکان هم استقبال خوبی از این موضوع میکنند. هر روز یک کارگاه، با موضوع مشخص، برای بچهها برگزار میشود.»
نخستین مواجهه با موزه
کودکان مهاجر با نگاهی حیرت زده به ویترین سکهها چشم دوختهاند. بزرگترهایی که سواد خواندن و نوشتن دارند، روی نقشههای سلسلههای مختلف تاریخی به دنبال نام و نشانی آشنا از وطن خود میگردند. «مریم» 13 سال دارد و به تازگی سواد خواندن و نوشتن پیدا کرده است. او میگوید: «تا به حال به موزه نیامده بودم. روی نقشهها و نوشتهها دنبال اسم هرات و کابل میگردم. دیدن این سکههای قدیمی برای من خیلی جالب است.» قبل از اینکه پا به موزه ملک بگذارد، چیزهایی درباره موزه شنیده بود اما این نخستین باری است که به موزه میآید. چند سالی از مهاجرتش به همراه خانواده به تهران میگذرد و در این مدت به کمک مؤسسههای خیریه، توانسته خواندن و نوشتن یاد بگیرد. کودکان کمسن و سال دیگر، با شگفتزدگی به راهنمای موزه نگاه میکنند که در مورد ضرب سکه در 2 هزار سال پیش حرف میزند و سعی میکند به بچههای کوچکتر بگوید 2 هزار سال پیش جای چه امکاناتی روی زمین خالی بود.
بچهها احساس غرور میکنند
کارگاههای عروسکسازی شور و هیجان بیشتری دارد. بچهها بر اساس روایتی از شاهنامه، قرار است عروسکهای دستی بسازند. «محمد نوروزی» راهنمای موزه ملک که در این کارگاهها بچهها را همراهی میکند میگوید: «قصه زال و رودابه برای این کارگاهها انتخاب شده بود چون اغلب کودکان، مهاجران افغانستان بودند. آنها بعد از شنیدن قصه رودابه و اینکه او زنی از افغانستان بوده احساس غرور میکردند.» کارگاهها در هر دوره برای کودکانکار و مهاجران، در زمینههای مختلفی مثل آشنایی با هنرهای ایرانی و اسلامی، داستانخوانی، آشنایی با ضرب سکه، تذهیب، شاهنامهخوانی، عروسکسازی و... برگزار میشود. نوروزی میگوید: «ما در این مجموعه آمادگی داریم که در زمینه کودکان فعالیتهای بیشتری انجام دهیم و از ایدههای جدید برای آشنایی بچهها با مفهوم موزه استقبال میکنیم.»
فرصتی برای کو دکان
مربیهای کودکان، بعد از پایان کارگاه با حوصله به سؤالات بچهها پاسخ میدهند. «حمیرا احساندوستدار» کتابدار مؤسسه «نوید زندگی کوشا» که همراه بچهها به موزه ملک آمده میگوید: «این نخستین باری است که مؤسسه ما با یک موزه فعالیتی را آغاز کرده است. بچهها استقبال خوبی از این موضوع کردهاند. امیدوارم این روند ادامه داشته باشد».