
یک فیلمساز منصف و حرفهای
دوست و همکار قدیمی ضیاءالدین دری از کارنامه هنری او میگوید

عبدالله اسفندیاری/بازیگر و تهیهکننده
هنرمندانی هستند که سالها به فعالیت هنری مشغولاند اما طول میکشد تا کارشان جلوه کند و مورد توجه قرار بگیرند؛ مثلا زندهیاد خسرو شکیبایی سالها به فعالیت هنری مشغول بود اما با فیلم هامون گل کرد و ستاره شد. مرحوم سیدضیاءالدین دری هم همینطور بود. ایشان سالها چه بهعنوان فیلمنامهنویس و چه بهعنوان کارگردان در سینما و تلویزیون فعالیت میکرد اما فعالیتهایشان چندان دیده نمیشد و مورد توجه قرار نمیگرفت.
در دهه 60 ایشان فیلمی ساخته بود به نام «صاعقه»؛ فیلمی تجربی که سیاه و سفید ساخته شده بود، با بازی عنایت بخشی و فرزانه کابلی و.... یا مثلاً ایشان فیلمی ساخته بود به نام «لژیون» که چندبار با وقفه مواجه شد یا سریالی به نام «باد و شقایق» که زندهیاد عزتالله انتظامی یکی از بازیگران آن بود. در لژیون من بهعنوان تهیهکننده نهایی بهکار اضافه شدم و در کار «باد و شقایق» مشاور پروژه بودم. لژیون در دوره مدیریت محمدحسن پزشک در بنیاد فارابی تکمیل شد و به شکل محدود به نمایش درآمد. سریال باد و شقایق هم با اقبال مخاطبان مواجه شد اما منتقدان چندان به سریال توجه نکردند. با «سینما سینماست» بود که دری بهعنوان یک کارگردان مورد توجه قرار گرفت. اما سریال «کیف انگلیسی» سبب شد که ضیاءالدین دری گل کند و با استقبال خاص و عام مواجه شود. کیف انگلیسی مثل هر اثر هنری کامل دیگری قابلیت تأویلهای گوناگون داشت؛ چنانکه در آن سالها منشأ تفسیرها و تأویلهای گوناگون سیاسی شد. کیف انگلیسی و کلاهپهلوی هر دو از سریالهایی بودند که ضیاءالدین دری سالها پیش نوشته بود و شرایط ساختشان فراهم نیامده بود. هنگام ساخت «کلاه پهلوی» من از ابتدا بهعنوان مجری طرح در کنار ضیاءالدین دری بودم اما آن زمان بعضی از مدیران تلویزیون تلاش میکردند تا چیزهایی را علاوه بر آنچه در فیلمنامه نوشته و تصویب شده است در میانههای کار به اثر اضافه و کارگردان را وادار به اعمال تغییراتی در سریال کنند. همین اختلافها سبب شد که من از کار کنار بکشم.
هرچند دری شاید ناگزیر بود کاری را که برای آن پیشتولید سنگینی انجام شده بود ادامه دهد و فیلمنامهای را که سالها پیش نوشته بود، تولید کند. اگر کلاه پهلوی آنچنانکه در فیلمنامه آمده بود ساخته میشد، بهنظرم از سریالهایی میشد که میتوانست خیابانها را خلوت کند. اما مدیران تلویزیون دوست داشتند کار را تبدیل به اثری «به فرموده» کنند. دری در سالهای بعد عضو شورای بازبینی ارشاد شد و گاه مواضعی گرفت و حرفهایی زد که قدری دلخوری پیش آورد و اظهارنظرهایی کرد که سبب سوءتفاهم شد و قدری مورد بیمهری اهالی سینما قرار گرفت. در انتخابات سال1384 ساختن فیلم تبلیغاتی علی فلاحیان که هیچگاه پخش نشد، حاشیههایی را برای دری پیش آورد. اما او به این اثر بهعنوان یک کار حرفهای نگاه میکرد؛ همچنانکه در سال88 نیز فیلم تبلیغاتی کروبی را بهعنوان یک کار حرفهای ساخت و پخش شد. دری سعی میکرد همهجا بهعنوان یک فیلمساز منصفانه و حرفهای رفتار کند. دریغ که بیماری طولانی در سالهای آخر مجال نداد که در دوران پختگیاش بتواند آثار بیشتری بسازد.