کتابی که 25بار چاپشده 25 مورد ممیزی خورد!
گپوگفتی با برنده جایزه «یک عمر فعالیت نوشتاری» در جشن حافظ
مرتضی کاردر/روزنامهنگار
یکی از جایزههای جشن دنیای تصویر یا همان جشن حافظ جایزهای است با عنوان «یک عمر فعالیت نوشتاری» که هر سال به نویسندگان و منتقدان سینمایی تعلق میگیرد. امسال این جایزه به هیوا مسیح رسید؛ شاعر نامآشنای دهههای 70 و 80 که مدتی است کمتر خبری از او در رسانهها شنیده میشود. جایزه حافظ را بهانه کردیم تا از شاعر پرطرفدار سالهای گذشته سراغ بگیریم و از فعالیتهای تازهاش بپرسیم.
بیشتر مخاطبان شما را بهعنوان شاعر میشناسند. شاید جایزه یک عمر فعالیت نوشتاری در حوزه سینما برای خیلیها عجیب باشد. کمی از سابقه نقدها و نوشتههای سینماییتان بگویید.
سابقه سینمایی من به سالهای دهه 60 برمیگردد. من در آن سالها در انجمن سینمای جوان خراسان فعالیت میکردم و تجربه ساختن فیلم کوتاه هم دارم. همان سالها در حوزه تئاتر فعالیت میکردم و از شاگردان استاد رضا کرمرضایی بودم. در سالهای پایانی دهه 60 هم یکبار جایزه بهترین نمایشنامه جشنواره فجر را گرفتم. علاوه بر این، با توجه به علاقهای که به مباحث نظری هنر و زیباییشناسی داشتم نزدیک به 20 سال پیش به پیشنهاد علی معلم ستونی را در مجله «دنیای تصویر» راه انداختم با عنوان «مبانی نظری» که در آن تلاش کردم از منظر مباحث نظری و زیباییشناسی به فیلمها بپردازم. من سالها این ستون را بهطور منظم در دنیای تصویر مینوشتم.
حالا که جایزه یک عمر فعالیت نوشتاری را بردهاید، قصد ندارید نوشتههای سینمایی دنیای تصویر را بهدست انتشار بسپارید؟
چرا، گزیدهای از نوشتههایم در دنیای تصویر را گردآوری کردهام، همچنین گزیدهای از نوشتهها و تأملاتم در حوزه ادبیات و شعر را که طی سالهای گذشته در مطبوعات منتشر شده است. امیدوارم بهزودی هر دو کتاب منتشر شود.
زمانی شما بهعنوان شاعری پرکار شناخته میشدید و کمتر میشد نشریهای را باز کرد که در آن شعری یا خبری یا معرفی کتابی از شما در آن نباشد. اما بهنظر میرسد در سالهای اخیر قدری کمکارتر شدهاید.
بخشی از این مشکل به اینجا برمیگردد که کارهای من چند سالی است که پشت سد ممیزی گیر کرده است. مثلا «کتاب انسان» که تاکنون 25بار چاپ شده با 25مورد ممیزی مواجه شده است. رمان کتاب تاریکی هم همینطور. یا «شبانی که دستهای خدا را میشست» و کتاب «ما عشق را از بهشت به زمین آوردیم» هم با ممیزیهای بسیاری مواجه شده است. همینها سبب شد که من از خیر انتشار این کتابها بگذرم. طبیعتاً وقتی کارها اجازه انتشار پیدا نکنند، شاعر و نویسنده از چرخه ارتباط با مخاطب حذف میشود. بخش دیگر آن هم به این دلیل بوده که در این سالها به کارهای دیگری مشغول بودهام.
مثل فرهنگ شعر نو فارسی یا خوانشهایی که از شعر کلاسیک فارسی بهدست دادید؟
بله، فرهنگ شعر نو فارسی یک پروژه 20 جلدی بود که 2جلد نخست آن به نیما یوشیج اختصاص داشت و با عنوان «از افسانه تا همیشه» در 900صفحه منتشر شد. جایزه جشنواره شعر فجر را هم که معادل جایزه بخش ادبی کتاب سال است بهدست آورد. جلد دوم آن درباره شاملوست که تدوین آن مدتی است تمامشده اما ناشر بهدلیل گرانی کاغذ فعلاً از انتشار آن منصرف شده است.
کمی هم درباره ماجرای بازخوانی شعرهای کلاسیک فارسی بگویید.
مجموعهای بود به نام «دفتر دانایی» که من بهعنوان پروژههای میانمتنی به آن نگاه میکردم. من در این مجموعه، شعر خیام و دیوان شمس و کلام ابوالحسن خرقانی را بازخوانی کردم و به شکل نیمایی زیر هم نوشتم. کتاب دیگری هم بود به نام «صد غزل انتقادی حافظ» که غزلهای حافظ را نیز به همین شکل نوشتم و با مقدمه استاد بهاءالدین خرمشاهی منتشر شد. مجموعه دفتر دانایی هم با استقبال خوبی مواجه شد و در آشتی نسل جوان با ادبیات کلاسیک تأثیر داشت.
مجموعه دیگری هم بود با عنوان میراث مادری که در حقیقت ترجمه ترانهها و شعرهای محلی به زبان فارسی معیار بود که نخستین مجموعه آن با عنوان «سهخشتی» از ترانههای کوچک کرمانجها (کردهای شمال خراسان) منتشر شد.
همه این فعالیتها سبب شد که قدری از شعر فاصله بگیرید؟
از شعر فاصله نگرفتهام؛ چنانکه گفتم مشکل اصلی من ممیزی کتابها بود. طبیعی است که وقتی کتابی بارها چاپ شده به ممیزی دوباره کتابها تن ندهم و اجازه ندهم شعرهایش سانسور شود. دفترهای تازهام هم به همین سرنوشت دچار شده و پشت سد ممیزی مانده است. امیدوارم بهزودی کتابهایم آزاد شوند و بتوانم دوباره آنها را منتشر کنم.