نگاهی به وضعیت آزادی بیان در دوران پهلوی
فقط اخبار مورد پسند شاه چاپ میشد
سپیده پورعباس- روزنامهنگار
در دوران پهلوی دوم، حزب رستاخیز با دستور شاه و انحلال 2حزب «مردم» به رهبری اسدالله علم و«ایران نوین» با محوریت حسنعلی منصور، بهعنوان تنها حزب کشور معرفی شده بود و شاه، نقش اصلی را در رهبری آن داشت و ادعا میکرد که این حزب مردمی است. محمدرضا پهلوی در رفتار و گفتار خود نشان میداد که کمترین ارزشی برای رأی مردم قائل نیست. او چنان خود را از مردم بینیاز میدید که گاه به صراحت به آنان توهین میکرد؛ ازجمله درباره مردم ایران میگفت: «این مردم قادر به انجام هیچچیز نیستند و مثل گوسفندان میمانند.» (کتاب دخترم فرح نوشته فرح دیبا). محمدرضا پهلوی در دوران حکومت خود خفقان را به جایی رسانده بود که جیمی کارتر، رئیسجمهور اسبق آمریکا در خاطراتش گفته بود: «در دوران شاه، حداقل ۲۵هزار زندانی سیاسی در ایران وجود داشت.» (کتاب خاطرات دو سفیر نوشته ویلیام سولیوان و آنتونی پارسونز، ص 447) «فرد هالیدی» طبق گزارشی در کتاب «دیکتاتوری و توسعه سرمایهداری در ایران» آورده است: «کارنامه هیچ کشوری در جهان سیاهتر از کارنامه ایران در زمینه حقوق بشر نیست. جلادان ساواک افزون بر شوک الکتریکی و ضرب وشتم مخالفان، از انواع وحشیگریها استفاده میکردند؛ ازجمله فروبردن بطریهای شکسته در نشیمنگاه، آویختن وزنه بر بیضهها، پوشاندن کلاهخودهای ویژه، مورد تجاوز جنسی قراردادن زندانیان و تجاوز به زنان و دختران فرد دستگیرشده در مقابل چشم وی برای گرفتن اعتراف.» از دیگر مواردی که میتوان به آن اشاره کرد نبود آزادی بیان در دوره پهلوی است. در این زمان هر کدام از سردبیران و نویسندهها که برخلاف شاه مینوشتند بهشدت تنبیه میشدند. از آنان انتظار میرفت که بتوانند تشخیص دهند که کدام خبر مورد پسند شاه است و باید چاپ شود و کدامیک او را ناراحت میسازد و باید نادیده انگاشته شود. چنین خامی و بیتدبیریای بسیاری از مردم را علیه روزنامهها برانگیخت. مردم اخبار مربوط به موفقیتهای شاه را با سوء ظن تلقی میکردند. (گفتوگوهای من و شاه صفحه 26.) این مهم تأثیر زیادی در فعالیت رسانهها داشت بهگونهای که چاپ نشریات رو به کاهش گذاشت تا جایی که تعداد آنها از 540نشریه به 86نشریه رسید.