ریحانه مرتضوی
علیرضا کوثری، برادر شهید و جانباز شیمیایی که خود فرمانده گروهان بوده، از برادرش اینگونه روایت میکند: «با توجه به اینکه فقط ۱۷ ماه اختلاف سنی داشتیم، بیشتر از آنکه برادر باشیم، رفیق هم بودیم. همه کارها را با هم انجام میدادیم. حتی پیش از جبهه با هم کشتی کار میکردیم. او واقعاً در این رشته مطرح بود؛ هم در سطح منطقه و هم کشور. اما تقدیر چنین بود که راه ما به جبهه کشیده شد در حالی که برخی از همتمرینیهایمان به المپیک راه پیدا کردند. در حقیقت حمیدرضا مدال قهرمانی را در جایگاهی بزرگتر و والاتر دریافت کرد.»
او از خاطرات کشتی گرفتن در سنگر میگوید: «در جبهه، بعدازظهرها که فرصتی دست میداد، وسایل را کنار میگذاشتیم و برای تقویت جسم، کشتی میگرفتیم. همیشه در کولهپشتیمان، لباس و کفش ورزشی داشتیم. او توان جسمی بالایی داشت و به همین دلیل در مأموریتهای سخت غواصی کم نمیآورد.»
دوران آموزش غواصی و عملیاتهای ترکیبی، مشقتهای طاقتفرسایی داشت و پاداش این دشواریها چیزی جز شهادت نبود. برادر شهید در ادامه از جزئیات غواصی در جبهههای جنوب میگوید:
«دورههای آموزشی غواصی، نیازمند 3 تا 4 ماه تمرین فشرده بود. در شبهای سرد و استخوانسوز جنوب -که روزهای گرم و شبهای یخبندانش زبانزد است - در دل آبهای خروشان غواصی میکردند. ما در سد کرج و رودخانه بهمنشیر، شرایط خطمقدم را شبیهسازی میکردیم. هر شب، حدود 5 تا 6 کیلومتر با لباس، پوتین، تجهیزات و تنها یک جلیقه نجات، در آب پیش میرفتیم. این پیروزیها به آن سادگی که گاه تصویر میشود، نبود. خودم دیدهام که در سنگرهای عراقی، پای سربازانشان را به مسلسل میبستند تا فرار نکنند. ما با چنین دشمن سرسختی روبهرو بودیم. دشمن از تاکتیکها و آموزشهای نظامی روز دنیا بهره میبرد و آموزش و تجهیزات پیشرفته داشتند، اما جوانان ما با توکل به خدا و اهلبیت(ع)، این خطوط به ظاهر نفوذناپذیر را در هم میشکستند.»
سه شنبه 9 دی 1404
کد مطلب :
270034
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/1r4DG
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved