• شنبه 22 آذر 1404
  • السَّبْت 22 جمادی الثانی 1447
  • 2025 Dec 13
شنبه 22 آذر 1404
کد مطلب : 268858
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/zK7r5
+
-

آرزوهایی که برآورده شدند

لوکیشن بسیاری از قصه‌های زیبایی که فریبا از زندگی روزمره‌اش در صفحه خود تعریف می‌کند، خانه زیبایی است که او با دسترنج خودش برای پدر و مادر پیرش ساخته است. 
فریبا هیچ‌وقت نتوانسته روی خاک حاصلخیز روستای سرسبز آبا و اجدادی‌اش قدم بزند؛ ولی هر بار که با کمک اعضای خانواده و با کالسکه پارچه‌ای و نقلی‌اش در گوشه‌وکنار آن می‌چرخد، گوشه‌ای از زیبایی‌های زندگی اهالی آن را به مخاطبانش نشان می‌دهد.
در میان عروسک‌های گیس‌بلند و موکوتاهی که فریبا بافته، پریسا نورچشمی و عزیزکرده اوست. فریبا شب‌ها پریسا را کنار خودش می‌خواباند و یک دل سیر با او درددل می‌کند؛ حسرت‌ها و آرزوهایش را برایش می‌شمرد، ولی ته نقل‌های او همیشه به دلخوشی‌های بزرگش می‌رسد که لبخند را روی صورت معصومش نقاشی می‌کند؛ «آرزو داشتم روی پای خودم بایستم که ایستادم، آرزو داشتم کارآفرین شوم و برند خودم را داشته باشم که دارم، آرزو داشتم برای پدر و مادرم خانه بسازم که ساختم...» 

این خبر را به اشتراک بگذارید