از البرز تا دماوند نقش کوهها در هویت ایرانیان
گلرخ سادات غنی*
کوهها در ایران فقط عارضهای طبیعی در چشمانداز سرزمین نیستند؛ بخشی از هویت تاریخی، فرهنگی و زیستی ما هستند. از البرز و زاگرس تا دماوند و سبلان، کوهها هم منبع حیات بودهاند، هم پناهگاه انسان، هم سرچشمه آب و هم حافظ تنوع زیستی. امروز که فشار معدنکاوی، جادهسازی، تخریب پوشش گیاهی و تغییر اقلیم، کوهستانها را بیش از هر زمان دیگری تهدید میکند، حفاظت از این سرمایههای طبیعی، تنها یک وظیفه محیطزیستی نیست؛ مسئولیتی ملی و فرهنگی است.
روز جهانی کوهستان، فرصتی است برای یادآوری همین پیوند عمیق میان کوه، زندگی و هویت ایرانی. در روایتهای اساطیری ایران، با آغاز آفرینش و هجوم اهریمن، زمین به لرزه درآمد و کوهها از دل آن سر برآوردند تا زمین را احاطه کنند و آن را استوار و مستحکم سازند. در این میان، کوه البرز جایگاهی ویژه دارد؛ سروش، ایزد نظمدهنده جهان بر فراز البرز کاخی با هزار ستون داشت. ایزد مهر یا ایزد پیمان نیز در همین کوه میزیست؛ جایی که نه شب بود و نه سرما، نه بیماری و نه مرگ. گیاه یا ایزد هوم، نماد جاودانگی و تندرستی نیز بر دامنههای همین کوه البرز میرویید.
کوهها در این نگرش، «میخهای زمین» بودند؛ همانگونه که در متون دینی نیز آمده است: «وَالجِبالُ أَوتادًا» سرچشمه آبها در دل کوهها قرار داشت و ریشههای آنها همچون رگهایی، آب را در سراسر زمین جاری میکرد. امروز، بازخوانی این پیشینه اسطورهای فقط یادآوری گذشته نیست، بلکه تلنگری است درباره مسئولیتی که در قبال کوهستانها داریم.
کوهها ستونهای خاموش پایداری سرزمیناند؛ اگر فرو بریزند، منابع آب، زیستبومها و حتی امنیت زیستی ما نیز فرو خواهد ریخت. حفاظت از کوهها، حفاظت از آینده ایران است.
* پژوهشگر ادبیات و فرهنگ، مدرس دانشگاه