سرانجام ناگزیر نفت - شهرها
عباس ثابتیراد | دبیر گروه شهر:
شهرفروشی با شهرها همان کاری را کرد که نفت با کشور. منبع اصلی درآمدی شهرهای کشور ساختوساز بود. از اینرو واژگانی تازه به ادبیات شهرسازی کشور وارد شد. واژگانی چون «تراکمفروشی»، «شهرفروشی» و... درآمدهای آسان با تکیه بر خامفروشی در توسعه شهری طی یک دهه گذشته، پول سرشاری را نصیب شهرهای کشور کرد؛ بنابراین مدیریتهای شهری کشور، خیلی زود، به توسعههای کالبدی روی آوردند. شهرها بزرگتر شدند و جمعیت بیشتری را طی یک دهه گذشته در خود جای دادند. خرجهای دست و دلبازانه در شهرهای کشور، به سمت پروژههای غیراقتصادی و بیشتر بلندپروازانه سوق پیدا کرد و شهرها به کارگاههای عمرانی بزرگ تبدیل شدند. مدیران شهری طی دهه گذشته تصور میکردند که منابع درآمدیشان که عمدتا ناشی از ساختوساز است ادامهدار خواهد بود. اوج منابع درآمدیشان در سالهای 1387تا 1391صورت گرفت. میزان رشد صدور پروانههای ساختمانی در این بازه زمانی به اندازهای بود که بودجه شهرهای کشور ناگهان سیر صعودی بهخود گرفت و ارقام نجومی یافت. در روزهای اوج ساختوساز، بودجه کلانشهرهای کشور، تقریبا به یکسوم بودجه عمرانی کل کشور میرسید. این یک هشدار بود. چرا که منبع درآمدی شهرها، متکی بر فروش زمین و تراکم بود.
ما در طول یک دهه گذشته، بیش از پیش شاهد شکلگیری «نفت- شهر» در اغلب شهرهای ایران بودیم. نفت- شهرها تنها با تکیه بر ساختوساز رشد کردند. در طول تمام آن سالها، شهرها نتوانستند منبعی تازه برای خود دست و پا کنند. این الگوی رشد شاید بیشتر برگرفته از شهرهایی چون دوبی بوده که با اتکا بر نفت، توسعه یافتند و در گام بعدی به شهری جذاب تبدیل شدند. دیوید هاروی، این اتفاق را «زیادهروی در توسعه شهری» میداند. منبع الهام او برای چنین دیدگاهی، اتفاقی است که سال2008 در ایالات متحده رخ داد. بحران اقتصادی که از جنوب شرق آسیا شروع شدهبود و بهتدریج به آمریکا رسید، شهروندان آمریکایی در آن سال، زیر بدهیهای سنگین بانکها خانههای خود را رها کردند و بحران بزرگی برای اقتصاد ایالات متحده بهوجود آوردند. حالا این وضعیت در ایران نیز شکل گرفتهاست. شهرداریها که نهاد توسعهدهنده و تصمیمگیر در زمینه شهرها هستند، این روزها با بحران جدی مالی روبهرو شدهاند؛ بهنحوی که برخی از شهرداریهای بزرگ کشور، مثل شهرداری کرج، به مرز خطر رسیدهاند و شهرداری تهران نیز زیر بار سنگین بدهیهای خود همچنان در حال چارهاندیشی است.
اگر درآمدهای آسان امروزه از شهرهای کشور رخت بربستهاست، مدیران شهری تنها نیازمند خلاقیت و نوآوری برای کسب منابع جدید هستند. باید باور کنیم که روزگار نفت-شهرها گذشته است و زیادهروی توسعه شهری، بحران جدی برای شهرها بهوجود آوردهاست. اگر این بحران رفع نشود، زندگی 50میلیون ایرانی که در شهرهای کشور زندگی میکنند، به مخاطره خواهد افتاد. پس چارهای جز خلاقیت و نوآوری نیست.