منهای استقلال منهای واقعگرایی
حنیف غفاری ؛ دکتری روابط بینالملل
ابومحمد جولانی، سرکرده هیأت تحریرالشام در جریان سفری رسمی وارد واشنگتن شد تا با دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید دیدار کند. رسانههای غربی میگویند از زمان استقلال سوریه در سال۱۹۴۶، این نخستین سفر یک رئیسجمهور این کشور به واشنگتن و دیدار با رئیسجمهور آمریکا در کاخ سفید خواهد بود. همین گزاره کافی است که درخصوص مفهوم «سوریه مستقل» و مصادیق آن تأمل دوبارهای صورت گیرد! بهعبارت بهتر، رسانههای آمریکایی و اروپایی بهصورت ضمنی اذعان کردهاند اگر مؤلفه «استقلال» در دمشق کماکان عینیت و موضوعیت داشت، اساسا دیداری میان مقامات ارشد دمشق و آمریکا صورت نمیگرفت. درخصوص سفر جولانی به آمریکا 2نکته اساسی وجود دارد که لازم است مورد توجه قرار گیرد:
نخست اینکه اصلیترین هدف جولانی از سفر به آمریکا، تنظیم چارچوب توافقات پنهان و آشکار صورتگرفته میان رژیم صهیونیستی و هیأت تحریرالشام است. این مذاکرات معطوف به پذیرش پیمان ابراهیم و انعقاد سند توافق امنیتی-سیاسی میان تلآویو و دمشق است و حکایت از تعاملی جدید میان سوریه پسااسد و رژیم اشغالگر قدس دارد. سنجش و محاسبه نسبت این «تعامل بازدارنده» و «واقعیات سوریه امروز» چندان دشوار نیست اما تلخ است!
سوریه پسااسد مؤلفه استقلال سرزمینی خود را در گرو مذاکره با رژیمی گذاشته که حتی در اوج مذاکرات امنیتی با دمشق ابایی از حمله به سوریه و ابراز تمایل برای الحاق رسمی جولان و قنیطره به اراضی اشغالی ندارد. بهعبارت بهتر، جولانی دستان خود را در برابر رژیمی بالا برده که توسعهطلبی و اشغالگری را مانیفست سیاسی و بخشی از خصلت وجودی خود در منطقه غرب آسیا قلمداد میکند. در این معادله، آمریکا نقش یک کاتالیزور و عامل تسریعکننده را ایفا میکند. بنابراین سفر جولانی به آمریکا نه حول مدار استقلال سوریه در نظام بینالملل بلکه در چارچوب عدول از ارزشهای ذاتی و فطری یک «دولت -ملت» قابل تحلیل و ارزیابی است. نکته دوم اینکه برخلاف ادعای ترامپ مبنی بر تمرکززدایی از جنگ و مداخلهگرایی در امور کشورهای دیگر، اتاقهای فکر پنتاگون و کاخ سفید درصدد بسط دامنه حضور و اشغالگری خود در سوریه و حوزه شامات برآمدهاند. پرهزینهبودن حضور نیروهای اشغالگر آمریکایی در عراق و خشم مردم این کشور مسلمان از استمرار مانور آمریکا در خاک خود، سبب شده که آمریکا به فکر خلق پایگاههای دائمی و راهبردی دیگری در منطقه باشد که یکی از مهمترین مصادیق آن «سوریه» است. طی روزهای اخیر اکثریت قریب به اتفاق منابع غربی و منطقهای اذعان کردهاند که ترامپ قصد دارد از شرایط نابسامانی که خود در دمشق ایجاد کرده، در راستای خلق موازنهای جدید به سود اهداف مشترک واشنگتن -تل آویو در «سوریه پسااسد» بهره بگیرد. حتی واقعگراترین (رئالیستترین) تحلیلگران غربی نیز این روند را یک «بازی دوسرباخت» به ضرر سوریه قلمداد میکنند. صورت مسئله گویاست: جولانی در سفر اخیر خود به واشنگتن «استقلال» و «واقعگرایی» را به پای اهداف شوم منطقهای آمریکا ذبح کرده است؛ تصمیمی که درنهایت ملت سوریه از آن تبعیت نخواهد کرد.