• پنج شنبه 15 آبان 1404
  • الْخَمِيس 15 جمادی الاول 1447
  • 2025 Nov 06
پنج شنبه 15 آبان 1404
کد مطلب : 266545
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/jqY4z
+
-

فرمانده انتظامی پایتخت از کاهش ۵۳درصدی سرقت‌ در 2سال اخیر خبر داد

ماجرای عجیب سارقان پایتخت

الهه فراهانی | روزنامه‌نگار

تازه‌ترین طرح پلیس آگاهی تهران به دستگیری 233سارق و مالخر منجر شد؛‌ به گزارش همشهری، سردار عباسعلی محمدیان، فرمانده انتظامی پایتخت روز گذشته در جمع خبرنگاران گفت: به همکاران عزیزم در پلیس آگاهی می‌بالم که اقدامات ‌بسیار افتخارآمیزشان باعث کاهش ۵۳درصدی سرقت در 2سال و نیم گذشته شد. این آمار حاصل زحمات و تلاش همکارانم در کف خیابان و همکاری دستگاه قضایی است.‌وی ادامه داد: در تازه‌ترین طرح پلیس آگاهی تهران، ۲۳۳سارق و مالخر دستگیر شدند که از این افراد بیش از ۴۰۰دستگاه تلفن همراه سرقتی، ۱۲قبضه سلاح، ۴۰دستگاه موتورسیکلت و خودروی سرقتی کشف شد. ارزش اموال کشف شده بیش از ۱۰۰میلیارد تومان است.


رابین‌هود‌های ظهر
درحالی‌که اغلب سارقان شب را برای دستبرد انتخاب می‌کنند، این باند متفاوت ظهرها دست به‌کار می‌شد؛ وقتی صاحبان خانه سر کار بودند و محله در سکوت فرومی‌رفت. ‌گفت‌وگو با سرکرده باند را می‌خوانید.‌
چرا ظهرها برای سرقت می‌رفتید؟
شب همه حواسشون جمعه، دوربین و نگهبان هست. ظهرها اما مردم سر کارن، خیابون ساکته، راحت‌تر می‌شه وارد خونه‌ها شد.شاه‌کلید داشتیم که هیچ صدایی نمی‌داد؛ فقط چند ثانیه طول می‌کشید تا در باز بشه.
اموال سرقتی رو چه‌کار می‌کردید؟
بخشی از پول‌ها رو به افراد نیازمند می‌دادیم؛ به کارتن‌خواب‌ها و بچه‌های کار. نیت‌مون خیر بود.
یعنی دزدی رو کار خیر می‌دونستید؟
متهم با خنده تلخ می‌گوید: شاید اشتباه فکر می‌کردیم. یه‌جور رابین‌هودبازی، فقط توی خیابون‌های تهران.
عجیب‌ترین جایی که مردم طلا یا پول پنهان کرده بودند، کجا بود؟
توی خاک گلدون! یکی از خونه‌ها رو یادمه، طلاهارو لای رختخواب و چند تا رو هم داخل کابینت سرویس بهداشتی گذاشته بودن. 
چند خانه را خالی کرده‌اید؟
بیش از30یا 40خانه، اما خیلی پشیمونم.


از ایستادن بر سکوی قهرمانی تا سرقت‌های سریالی
«سعید شغال» در یک چشم برهم زدن گوشواره‌های زنان را از گوش‌هایشان می‌قاپید و فرار می‌کرد؛ مردی که روزگاری روی سکوی قهرمانی پرورش اندام کشور ایستاده بود.
چند سال داری و شغلت چیه؟
۴۲ سال. مربی بدنسازی‌ام و یک زمانی قهرمان کشور توی پرورش اندام بودم.
 چی شد به اینجا رسیدی؟
(سعید سکوت می‌کند و بعد ادامه می‌دهد.) زندگی همیشه اون‌جوری که فکر می‌کنی پیش نمی‌ره. یه روز بیدار می‌شی و می‌بینی همه‌چیزت رو از دست دادی؛ خودت رو.
منظورت چیه؟
یه نفر بود توی زندگیم که خیلی دوستش داشتم. همه چی رو براش گذاشتم. بعد فهمیدم هم خیانت کرده و هم اموالم رو برده؛ اون روز انگار چیزی توی من شکست. از اون روز به بعد از همه زن‌ها بدم اومد.
و تصمیم گرفتی انتقام بگیری؟
آره‌، ولی نه از اون؛ از همه. فکر می‌کردم اگه گوشواره‌هاشون رو بقاپم، یه جورایی دلم خنک می‌شه. 
چطور این سرقت‌ها رو انجام می‌دادی؟
موهام ریخته بود، واسه همین یه کلاه‌گیس گذاشتم که کسی منو نشناسه. یه موتور خریدم، توی خیابون می‌چرخیدم، یه لحظه به طعمه‌ام نزدیک می‌شدم و گوشواره‌اش رو می‌کشیدم. تموم می‌شد تو چند ثانیه.
طلاها رو چه‌کار می‌کردی؟
یه جعبه داشتم، می‌ذاشتم اونجا. نمی‌دونم چرا. انگار فقط می‌خواستم جمع‌شون کنم؛ نه خرجشون!
 چرا به شغال معروف شدی؟
لبخند می‌زند و می‌گوید: همه می‌گن شبیه شغالی!


سرقت‌های خانم نقاش
المیرا، دختر جوان و تحصیلکرده با لیسانس نقاشی، تنها زن متهم در طرح پلیس آگاهی تهران است.
به چه جرمی بازداشت شد‌ی؟
سرقت از خانه‌ها.
چطور وارد این کار شدی؟
اول چیزی از سرقت نمی‌دونستم؛ میثم پیشنهاد داد و من همراهش شدم.
چرا همراهش شدی؟
 تو مهمونی‌ها با میثم آشنا شدم.   اون منو به کوکائین معتاد کرد. هزینه مواد بالا بود و مجبور شدم برای تأمین هزینه‌ها همدستش بشم .
نقشه‌تون چگونه بود؟
میثم شاه‌کلید داشت؛   اون درِ ‌خونه‌ها را باز می‌کرد و من وارد می‌شدم و وسایل باارزش رو برمی‌داشتم. اگر کسی ما رو می‌دید، می‌گفتم برای بازدید یا اجاره آپارتمان اومدم. من اما تحصیلکرده و هنرمندم. لیسانس هنر دارم و نقاشم اما آشنایی با یک آدم اشتباه و اعتیادم به مواد، زندگیم رو تباه کرد.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید