بهترین ناظم تهران
روایت معاون مدرسهای که ویدئوی خوشوبشکردن او هنگام ورود دانشآموزان به مدرسه، واکنش مثبت افکار عمومی را به همراه داشت
فهیمه طباطبایی | روزنامهنگار
ویدئو خیلی ساده است؛ انگار پدر یا مادری از آن طرف کوچه گرفته باشد. صبح است، آقای ناظم دم در ورودی مدرسه ایستاده و با بچههایی که سلانه سلانه و با چشمان خوابآلود نزدیک مدرسه میشوند، سلام و احوالپرسی میکند، دست میدهد و آنها را راهی مدرسه میکند. دانشآموزان دست که میدهند، لبخند کشداری میزنند و خواب صبحگاهیشان بگویی نگویی، میپرد. این ویدئوی ساده میلیونها بار در فضای مجازی بهخصوص اینستاگرام و شبکه ایکس دیده شده و اغلب نوشتهاند که ایکاش همه معاونان مدرسه همینقدر اهل تعامل باشند و با بچهها رفاقت کنند. این ویدئوی یکدقیقهای واکنشهای مثبتی بین افکار عمومی داشت.
آقای معاون مدرسه کیست؟
ویدئو مربوط به مجید علیزاده، معاون مدرسه دولتی دوره اول متوسطه امام رضا(ع) در منطقه 5تهران است. صبح روز گذشته درحالیکه نیمساعت به زنگ تفریح اول مدرسه مانده بود، گفتوگوی کوتاهی با او داشتیم تا ببینیم ماجرای حضور او در ورودی مدرسه چیست؟ « این فیلم برای من دردسر شد؛ واقعا کار خاصی نیست، 7سال است که در ورودی مدرسه میایستم و با بچهها که میآیند خوشوبش میکنم.» آقای علیزاده 36سال است که دبیر است و بیشتر از همه دبیر ادبیات. بازنشسته شده اما از سوی آموزش و پرورش دوباره دعوت بهکار شده و حالا هم معاون آموزشی است و هم معلم ادبیات. اما چرا هر روز صبح به استقبال و هر عصر به بدرقه دانشآموزان در حیاط مدرسه میرود؟ « اطراف مدرسه باغ و فضای سبز زیاد است، چند سال پیش مدیر مدرسه من را صدا کرد و گفت که به واسطه حضور معتادان و خلافکاران اطراف مدرسه، باید حین ورود و خروج حواسمان به بچهها باشد و شما برو در ورودی مدرسه بایست تا بچهها در پارک و باغهای اطراف معطل نشوند. واقعیت این بود که مواردی از تعرض و آزار و اذیت بچهها و تعارف کردن سیگار به دانشآموزانمان داشتیم که با حضور در کوچه مدرسه به صفر رسید.»
معتاد، دانشآموز را مجبور به خرید سیگار کرد
علیزاده از معتاد متجاهری گفت که دانشآموز را مجبور به خریدن سیگار کرده بود؛ « یک روز یکی از دانشآموزان دیر به مدرسه رسید، گفتم چرا دیر آمدی؟ گفت فلان معتاد در پارک مجبورم کرد بروم سیگار برایش بخرم. همه این اتفاقات باعث شد که خودمان امنیت اطراف مدرسه را تامین کنیم تا خدای نکرده بچهها بهکار خلاف کشیده نشوند یا تعرضی به آنها صورت نگیرد.» اما این تصمیم مدیر مدرسه و آقای علیزاده، اتفاقات دیگری را هم رقم میزند؛ «من حضورم در کوچه مدرسه را چندمنظوره کردم. هدف اولیه مراقبت و نگهداری از دانشآموزان بود اما فرصت و بهانهای شد که با آنها طرح رفاقت و دوستی هم بریزم، به این معنا که با هر دانشآموزی که رد میشود، سلام و احوالپرسی میکنم و دست میدهم. حتی اگر رد شود، میروم با او دست میدهم و میگویم حالا برو. همین رفاقت باعث شده خیلیها صبحشان را با حال خوب شروع کنند.»
رمز ایجاد علاقه به مدرسه
«رفاقت، رفاقت و صبر؛ تنها راه ایجاد ارتباط با دانشآموزان بهخصوص در سن نوجوانی و برای اینکه حرفها به دلشان بنشیند، همین رفاقت و صبر است. با نوجوان رفاقت نکنیم باختهایم و رفاقت کنیم این میشود که وقتی مادر دانشآموز میآید اجازه فرزندش را 2 ساعت زودتر بگیرد تا بروند مسافرت دانشآموز میگوید نه! کلاس ادبیات آقای علیزاده را از دست میدهم. من تمام تلاشم این است که بچهها را درک کنم و تشویق کنم که رو به جلو بروند. دانشآموزی را که درس نمیخواند تنبیه نمیکنم، فقط با رفاقت به سمت جلو هلش میدهم.»
انواع سیگار بچهها را تهدید میکند
مجید علیزاده به واسطه بیش از 3 دهه کار کردن مستقیم با دانشآموزان، کوهی از تجربه است. او معلم دانشآموزان در 4 دهه متفاوت بوده و به همین خاطر معضلات ریز و درشتی که آنها را تهدید کرده و میکند با چشم خود دیده است؛ « همیشه خطراتی بود که دانشآموز را تهدید میکرد اما اعتیاد به سیگار و مخدرها این نسل را بیش از گذشته تهدید میکند. ما انواع سیگار معمولی، وایب و الکترونیک دست بچهها میبینیم که تلاش میکنیم با آموزشهای فرهنگی و پیشگیرانه، دانشآموز و والدین آنها را آگاه کنیم اما پدر و مادر باید در خانه بیشتر روی این موضوع تمرکز کنند و هم خودشان آموزش ببینند و هم مراقب بچهها باشند.» آقای علیزاده باید برود سر کلاس ادبیات. میخندد و میگوید ببین یک فیلم چطور ما را معروف کرد. بدانید که ما در مدرسه تمام تلاشمان را برای حال خوب بچهها میکنیم، چون اینها باید آینده کشور را بسازند.