
تهران، آینه ایران است

مسجدجامعی خاطرات شیرین و روایتهای شنیدنی از همگرایی و پذیرش تهرانیها در پایتخت دارد که تهران را به آینه ایران بدل کرده است. او میگوید: «تهران قدمت و عقبه دارد و این قدمت به فرهنگ مردمان این شهر چند هزار ساله افزوده است تا در برهههای مختلف مقاوم باشند. خیلی از ما تهرانشناسان معتقدیم تهران آینه ایران است و ایران نوعی از تهران. در تهران هیچکس احساس غریبی نمیکند.
تهران، شهر پذیرش و همگرایی بوده و هست. هویت و اصالت تهران، در همین محلهها، مسجدها و بازارها جاری است. تهران در دشواریها و سختیها پناه مردم بوده و هنوز هم این پناهگاه بودن را حفظ کرده است. در زمان قحطی و جنگ جهانی با اینکه طعام مردم تهران نان آجری بود باز هم همه را میپذیرفت. «ندوشن» نمونهای از این نان آجری را در ویترین خانهاش نگه داشته تا گواه این همگرایی باشد.
تهران ظرفیت داشت، مهاجرپذیر بود و جایی برای همه، از نقاط دور و نزدیک ایران. وقتی تهران در حال توسعه بود هرکدام از اقوام در محله و قسمتی از شهر خانه و کاشانه خود را علم کردند. برای مثال خراسانیها در محدوده خراسان و آملیها و سمنانیها هم در جای دیگری از شهر سکونت کردند. در آن دوران جمعیت اقلیتها و اقوام از خود تهرانیها بیشتر بود و این نمونه در کمتر شهری اتفاق میافتد. در همین سالهای دفاعمقدس، تهران به جنگزدگان پناه داد. در حقیقت پایتخت همیشه پذیرای بقیه از نقاط مختلف کشور بوده است. البته همین اتفاق برخلافش در جنگ 12روزه رخ داد. در حملهای که به تهران شد تهرانیها هرجا رفتند مثل دستهگل از آنها پذیرایی کردند.
از طرفی تهرانیها افتخار میکردند که در نوک پیکان حمله قرار دارند و از کیان کشور دفاع کردند. درست در روزهایی که دشمن از مردم تهران خواست شهر را تخلیه کنند خود تهرانیها پای کار آمدند و خیلیها از شهر بیرون نرفتند. این ویژگیها در طول زمان بروز میکند و به همان عقبه و اصالت تهران برمیگردد و جای تعجب ندارد. قابل پیشبینی بود که این اتفاقات رخ میدهد و تهران هم مانند انسان عقبهدار عمل کرد. تهران مال همه است.»