شهری که ارگ بهمن نامیده میشد
محمدعلی علومی/ نویسنده
بم به اساطیر ملی و بیدرنگ به اسطورههای ایران بزرگ مشتمل بر تاجیکستان و افغانستان کنونی پیوسته است. با این تعریف که بعد از درگذشت رستم، بهمن پسر اسفندیار از محلی در تاجیکستان کنونی وارد زابل میشود. زال و رودابه را در قفس اسیر میکند. به منطقه کنونی بم میآید و در اینجا با فرامرز پسر رستم جنگی دارد. از دارستان که روستایی در چند فرسخی بم قرار دارد، دار میآورد و فرامرز را در دارفین به دار میآویزد. سپس برای تسلط بر منطقه، شهری که به ارگ بهمن نامیده میشود بنا مینهد. سپس این شهر، با تقلیل کلام به ارگ بم مشهور میشود. همچنین در کارنامه اردشیر بابکان صحبت از جنگ اردشیر است با هفتواد. او حاکم ارگ بم بود و جنگ جانانهای با اردشیر داشت.
طوریکه در نخستین نبرد اردشیر شکست میخورد. از این نکته متوجه میشویم یکی از قدیمیترین دروغهای مکتوب در تاریخ ادبیات ایران و جهان در همین کارنامه مندرج شده است؛ چون هفتواد را جادوگر وانمود میکند. درحالیکه در قلعه دوم ارگ، برجی قرار دارد که مشهور به کُتِکِرم است. کُت همان جایگاه بوده و اشاره به اژدهایی دارد که در کارنامه اردشیر بابکان از آن صحبت شده بود و همچنین در شاهنامه گرانقدر ما باز صحبت از همین جنگ است چون یکی از منابع حکیم ابوالقاسم فردوسی همان کتاب کارنامه اردشیر بابکان بود. روایتهای مردمی از جنگ اردشیر بابکان با روایتهای مکتوب تفاوتهایی دارد که در این مجال نمیتوان به شباهت و تفاوتهای این روایتها پرداخت. در عین حال منطقه پیرامون بم، نرماشیر، منسوب به نریمان، نیای رستم است که در واقع نریمانشیر یا شهر نریمان است که به این نام مقلوب شده است. در کوههای جبالواره، کوهپایهنشینان معتقدند که در هر سال و در شرایط خاص کیخسرو سوار بر اسب و بر فراز قله مشاهده میشود.
نام آبادیها به داستان عروج کیخسرو و همراهان اوست. مثلا آبادیای به نام گور بیژن و همراهانش خوانده میشود. آبادی دیگر گرز گم است که همان همراهان کیخسرو است که بیژن گرزش را گم میکند، برمیگردد، اسیر کولاک میشود و درمیگذرد. کیخسرو از معدود اشخاص اسطورهای است که با کالبد جسمانی به عالم مینو عروج داشت. همچنین به سبب پیوند اسطورههای ملی با یونانی در آبادیهای گفته شده، داستان اولیس و غول یک چشم هنوز رواج دارد یا در اصطلاحات مردم به پاشنه پا آشیلوی پا گفته میشود که اینهمه به سبب حکومت نسبتا دیرهنگام سلوکیان و هلنیستها بر ایران بوده است.
همچنین اشکانیان تا اواسط دوران خود تأثیر زیادی از فرهنگ و تمدن یونان گرفته بودند. طوری که اردشیر یک زرتشتی متعصب یکی از مهمترین کارهایش جدال با اشکانیان بود به شرط ایران بزرگ، مشتمل بر کرمان، بم، زابل و کابل از مراکز اصلی اشکانی محسوب میشد آنطور که خاندان سرنا از شاهان این محل تاجگذاری شاهان اشکانی را برعهده داشتند. ورود به جزئیات مجال مفصل میطلبد. اما این گفته شود که بم و روستاهای اطراف آن همچون گنجینهای از فرهنگ مردم و وابسته به فرهنگ نیاکان ماست که متأسفانه بهطور روزافزونی در معرض فراموشی و زوال قرار دارد، بهطوری که اگر دولت رویکردهای ملی داشت قاعدتا این فرهنگها و خرده فرهنگها ثبت و ضبط میشدند تا به آیندگان سپرده شود. حال شرح این هجران و این خون جگر/ این زمان بگذار تا وقت دگر.
* «سوگ مغان»، «آذرستان»، «ظلمات»، «اندوهگرد»، «پریباد»، «داستانهای غریب مردمان عادی»، «هزار و یک شب نو»، «خانه کوچک و عطای پهلوان» از کتابهای اوست.