قصههای کهن

یکی از پیران طریقت به همراه شاگرد تازهاش در راهی میرفتند. شاگرد مقداری طلا در کیسهای گذاشت و برای روز مبادا آن طلا را به دور از چشم استاد با خود آورده بود. آنها بر سر دوراهی رسیدند. مرید پرسید: ای استاد کدام راه، راه درست است. پیر پاسخ داد: شیطانی را که در کیسه همراه داری بینداز، سپس هر راهی را که بروی، درست است. آن کیسه طلا که از ابتدای این سفر باعث دروغ و مخفیکاری تو شد، باعث میشود راه درست را پیدا نکنی.