• چهار شنبه 12 اردیبهشت 1403
  • الأرْبِعَاء 22 شوال 1445
  • 2024 May 01
دو شنبه 28 فروردین 1402
کد مطلب : 189415
+
-

چگونه لوتی‌ها مرید شیخ‌رضا سراج شدند؟

این عالم و واعظ شهیر، محبوب پایتخت‌نشینان بود و منبرهایی گرم و پرمخاطب داشت

گزارش
چگونه لوتی‌ها مرید شیخ‌رضا سراج شدند؟

فرزین شیرزادی-روزنامه‌نگار

مرحوم حاج شیخ رضا سراج، معروف به سراج تهرانی، متولد1292 خورشیدی در تهران، از علما و وعاظ شهیر پایتخت بود. او در دوران تحصیل، پس از طی مقدمات و سطوح نزد استادان و علمای تهران به قم هجرت کرد و از دروس مرحوم آیت‌الله آقا میرزا محمد همدانی بهره ‌برد و مدتی نیز از درس و محضر مرحوم آیت‌الله حائری و بعد از فوت آن مرحوم، از درس خارج فقه و اصول مرحوم آیت‌الله حاج سید محمدتقی خوانساری مستفیض شد. او در سال1321 به تهران بازگشت و در خیابان شهباز سکنا گزید و با کمک جمعی از خیران، مسجد سلمان را ساخت و چندی در آنجا به اقامه جماعت پرداخت و بعد از تعمیر و مرمت مسجد سرچشمه به‌عنوان امام جماعت به آنجا رفت.

شیخ رضا سراج، بیانی نافذ و منبری جامع و مفید در ولایت اهل‌بیت عصمت علیهم‌السلام داشت. مجالس و محافلی را که اداره می‌کرد پرشور و هیجان و کثیرالبکاء بود. در امر به معروف و نهی از منکر زبانی صریح و بیانی ملیح داشت. معارف و حقایق دینی را با منطقی مؤثر بیان و افکار و قلوب را روشن می‌ساخت. از آثار ایشان ترجمه و تفسیر قرآن مجید است که در تهران به طبع رسیده است. مرحوم شیخ رضا سراج از دسته روحانیونی بود که در بین قاطبه مردم محبوبیت داشت و از همه اقشار پای منبرش می‌آمدند. شیخ رضا سراج با بیانی نافذ در ذکر مسائل مربوط به دین از اعماق دل حرف می‌زد و لاجرم سخنانش بر دل‌ها می‌نشست. وقتی به پامنبری‌های شیخ نگاه می‌کردی می‌توانستی چهره‌های مختلفی را ببینی؛ چهره‌هایی که هرکدام برای خود تفکری خاص داشتند و عقاید آنها مختلف بود. در بین مریدان شیخ نیز اشخاص مختلفی وجود داشتند؛ طلبه، بازاری، کاسب، کارمند و... . نقل است که دهه اول ذی‌الحجه سپری شده بود و شیخ رضا تصمیم گرفت مراسمی برای عید غدیر برپا کند، اما این مراسم آنگونه که در ذهن شیخ فضاسازی شده بود با همه برنامه‌هایی که برای عید غدیر برگزار می‌شد، فرق داشت. شیخ تصمیم گرفت برای این مراسم دعوتنامه‌ای تهیه ببیند و برخلاف رسم آن روزها افراد را شخص به شخص دعوت کند. برای بزرگان بازار تهران دعوتنامه فرستاد که «وعده ما در روز جشن عید غدیر، قدوم سبزتان را به انتظار نشسته‌ایم.»
آقایان اهل علم را هم دعوت کرد؛ ‌هیئتی ها را هم، اما اصل‌کاری‌ها مانده بودند و هنوز دعوتنامه‌شان را نداده بود. خودش شروع کرد به دوره افتادن در میان کوچه و بازار. هر کسی را که می‌دید در کسوت لوطی و داش‌مشتی است، دعوتنامه‌ای به او می‌داد و می‌گفت: «قدوم سبزتان را در مراسم عید غدیر به انتظار نشسته‌ایم. ما را سرافراز کنید و مجلسمان را با حضورتان نورانی.» تا توانست داش‌مشتی‌ها را برای مراسم عید غدیر دعوت کرد. واکنش این افراد در مقابله با شیخ وقتی می‌دیدند که فردی در لباس روحانی آنها را به مجلسش دعوت کرده، چیزی جز تعجب نبود. بالاخره روز مراسم فرارسید. هیئتی‌ها آمدند. آقایان اهل علم هم آمدند. دور تا دور مجلس پر شد از هیئتی‌ها و کاسبان بازار و آقایان اهل علم. داش‌ها هم آمدند. هیئتی‌ها تعجب کرده بودند که امروز در مجلس چه خبر است؟ قیافه‌هایی می‌دیدند که تا به آن روز در هیئت ندیده بودند؛ افرادی که آنها را بیشتر در قهوه‌خانه‌ها و پاتوق‌های مخصوص می‌دیدند. کلاه‌شاپو به سر و دستمال یزدی به دور دست، و عده‌ای هم دستمال به دور گردن آمدند. فضای مجلس فضای عجیبی بود. دور تا دور، بچه‌هیئتی‌ها، کاسبان و طلبه‌ها نشسته بودند و وسط مجلس هم اکثر این داش‌مشتی‌ها و کلاه‌شاپو به سرها. بالاخره مجلس آماده شد. شیخ رضا منبر رفت. کمی درباره امامت و غدیر و حضرت علی علیه‌السلام صحبت کرد. بعد رو به بچه‌هیئتی‌ها و آقایان کرد و گفت: «حضرت پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌آله دخترش حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را دست ما آخوندها سپرد و در کوچه به او سیلی زدند. اگر دخترش فاطمه علیها‌السلام را به این داش‌ها می‌سپــرد می‌دانستند که چطور و چگونه از حریم مادر سادات دفاع کنند. می‌دانستند چطور از خانه علی(ع) دفاع کنند...»  وقتی شیخ رضا این جملات را بر زبان آورد داش‌مشتی‌ها گریه می‌کردند و بر سر خود می‌زدند، نعره می‌کشیدند و حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها را صدا می‌کردند. مجلس آن روز، مجلس متفاوتی شد. به نفس گرم شیخ رضا خیلی از آن لوتی‌ها که رنگ و بوی هیئت را هم ندیده بودند، شدند پای ثابت منبر شیخ رضا و خیلی از آنها هم از مریدان شیخ شدند و در شیوه زندگی تجدیدنظر کردند. او اکنون در جوار حرم حضرت عبدالعظیم حسنی برای همیشه آرام گرفته است.

مکث
سبک روضه‌خوانی متفاوت

او از معروف‌ترین سخنرانان دهه های40 و 50 تهران است که در سبک روضه‌خوانی خود ابداعاتی داشت. تا قبل از او مقتل‌خوانی شکل روایت صرف داشت، اما شیخ سراج قصه‌گویی را وارد این روایت‌ها کرد. معروف است که او داستان‌هایی از روزگار امروز را با واقعیت‌های عاشورا پیوند می‌زد تا مخاطب بهتر با سخنرانی‌ها و نوحه‌ها ارتباط برقرار کند. یکی دیگر از تأثیرات او در شیوه عزاداری، تغییر سبک سنتی و رسمی مقتل‌خوانی و استفاده از زبان محاوره در روایت بوده است. به این ترتیب با بیان ماجراها به زبان عامیانه و ادبیات ملموس، مخاطبان بیشتر تحت‌تأثیر قرار می‌گرفتند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید