• یکشنبه 16 اردیبهشت 1403
  • الأحَد 26 شوال 1445
  • 2024 May 05
چهار شنبه 17 مرداد 1397
کد مطلب : 26252
+
-

روزنامه‌نگارها از کجا می‌آیند؟

شاهین امین

یک نفر چطور روزنامه‌نگار می‌شود؟ مسیر ورود به تحریریه و ماندگاری در آن چگونه است؟ 

روزنامه‌نگاری هم مانند هر شغل دیگری چند ورودی دارد؛ورودی‌هایی که گاهی می‌تواند چندان هم مرتبط با هم یا حتی با این حرفه نباشد اما مگر نحوه ورود به مشاغل دیگر کاملا متناسب با آنها یا منطبق بر یک استاندارد جهانی است؟جماعت به هر شیوه‌ای که وارد این عرصه شده‌اند و می‌شوند- در ادامه به طور مختصر به موارد مهم آنها اشاره می‎شود- اما باید همین ابتدا یادآوری شود که جمله کلیشه‌ای «مهم ماندگاری است» در مورد روزنامه‌نگاری هم به‌شدت صدق می‌کند، اگرچه نتیجه این ماندگاری اغلب نه شهرت است نه ثروت و نه حتی سلامت روح وروان.

روزنامه‌خوان‌ها در تحریریه

بخش عمده‌ای، از روزنامه‌نگاران امروز- دیروز و احتمالا فردا- حوزه‌های نشریات بودند که بیشترشان بدون اینکه بخواهند روزنامه‌نگاری را به‌عنوان یک شغل انتخاب کنند و ادامه دهند، پایشان به تحریریه‌ها باز شد. آنها اغلب به‌دلیل علاقه به حوزه‌های متفاوت مانند سینما، ادبیات، ورزش، میراث فرهنگی، جامعه‌شناسی، تکنولوژی و.... نشریات یا مطالب مرتبط با علاقه‌مندی خود را به همراه بخش‎های عمومی روزنامه‌ها، به‌صورت جدی دنبال می‌کردند. این روزنامه‌نگاران آینده آموزش‌های اولیه روزنامه‌نگاری را ناخود‌آگاه با خواندن مکرر و فراوان روزنامه، هفته‌نامه، ماهنامه‌هایی که دوست می‌داشتند، کسب کردند.  آنها بدون اینکه بخواهند با انواع مرسوم تیتر، گزارش، خبر و گفت‌وگو از طریق خواندن آشنا شده‌اند؛ گرچه بعدها که در این صنف جا افتادند کم و بیش مراجعاتی به کتب، جزوه ها و کارگاه‌های روزنامه‌نگاری داشته‌اند. وجوه مشترک دیگر این شیفتگان حروف چاپی، روزشماری برای انتشار نشریه محبوب‌شان در ایام نوجوانی و خواندن آن در زمانی اندک، ولع خواندن نشریات متفاوت و علاقه‌مندی به نوشته‌های چند نویسنده خاص بود.

این گروه با نامه‌نگاری و فرستادن متن به نشریات مورد علاقه‌شان یا مراجعه مکرر به دفتر آن روزنامه و مجله راه خود را به تحریریه باز می‌کردند. اگر هم موفق نمی‌شدند، نشریات سطح پایین‌تر را انتخاب و بعد از مدتی زیست در فضای رسانه‌ای تلاش می‌کردند به رسانه‌های معتبرتر و با امکانات بیشتر نقل مکان کنند. بدون اغراق می‌توان گفت بسیاری از کسانی که درنیمه اول دهه 70 وارد رسانه‌های مکتوب شدند و برخی از آنها از موفق‌ترین روزنامه‌نگاران 15سال اخیر ایران بوده‌اند، از این جنس هستند.

از دانشکده به تحریریه 

یکی از راه‌های معقول که ممکن است برای ورود به هر حرفه‌ای به ذهن خطور کند، مسیر آکادمیک است. نخستین گروه  فارغ‌التحصیلان مدارس و دانشکده‌های روزنامه‌نگاری در ایران، ابتدای دهه 40 وارد این حرفه شدند و در دهه 50 تعداد آنها رشد اندکی داشت. در دهه 60 تعداد فارغ‌التحصیلان روزنامه‌نگاری آنچنان چشمگیر نبود. از ابتدای دهه 70 ورود فارغ‌التحصیل روزنامه‌نگاری یا علوم ارتباطات به عرصه رسانه‌ها باز هم آغاز شد و در دهه 80 شدت گرفت تا امروز که بسیاری از این روزنامه‌نگاری خوانده‌ها با معضل یافتن شغل مناسب مواجه‌ هستند. دانشجویان یا فارغ‌التحصیلان روزنامه‌نگاری اغلب به‌واسطه معرفی یکی از استادان یا سال‌بالایی، وارد یک تحریریه می‌شوند و اگر استعداد و ممارست- که البته بخش ممارست آن مهم‌تر است- از خود نشان بدهند در این حرفه ماندگار خواهند بود. البته برخی از فارغ‌التحصیلان دانشکده‌های روزنامه‌نگاری هم در زمره خوره‌های نشریات قرار می‌گیرند اما متأسفانه بخشی از آنها هم تنها به جبر رتبه کنکور وارد این رشته دانشگاهی شده‌اند و تلاشی برای حضور در عرصه رسانه از خود نشان نمی‌دهند، به همین دلیل در تحریریه‌ها فراوان- اگر نگوییم اغلب- با فارغ‌التحصیلان رشته‌های فنی، پزشکی، هنر، زبان‌های خارجی، ادبیات و... مواجهیم.

بیانیه‌نویسان 

در دهه 60 به‌دلیل نوع فضای سیاسی آن روزها، روزنامه‌ها و نشریاتی که از بودجه عمومی بهره می‌بردند، هر از گاهی در اختیار یک جریان سیاسی قرار می‌گرفتند. این گروه‌ها در رسانه‌های خود بدون توجه به فن روزنامه‌نگاری سعی در معنابخشی به مطالب نشریه با توجه به سلیقه و رویکرد جریان سیاسی خود داشتند. در آن نشریات بعد از جابه‌جایی قدرت سیاسی، بسیاری از آمدگان قبلی به یک اداره یا مکان دیگری نقل مکان می‌کردند و اغلب حرفه روزنامه‌نگاری را وا می‌گذاشتند. از آن گروه وارد‌شدگان به مطبوعات در دهه 60 تعداد اندکی این حرفه را به‌صورت جدی ادامه دادند و البته چند چهره شاخص هم در بین‌شان بودند که مدارج بالای آکادمیک روزنامه‌نگاری را هم طی کرده‌اند.

این اتفاق پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 76 هم به‌نوعی دیگر تکرار شد. پس از افزایش تعداد روزنامه‌ها با توجه به پروژه توسعه سیاسی دولت اصلاحات، هر جریان سیاسی و فکری نیروها و هواداران خود را وارد فضای رسانه‌ای کرد. آن رسانه‌ها هم اغلب بدون توجه به ملزومات حرفه‌ای، بیشتر به یک تریبون و حزب سیاسی شباهت داشتند که سعی می‌کردند برای جورشدن جنس، مطالب فرهنگی، ورزشی و... هم داشته باشند. بخشی از چهره‎های آن روزنامه‌ها نویسندگان و فعالان سیاسی‌ بودند که بعد از چند سالی هر یک به‌دلیلی این عرصه را ترک کردند. یکی از وجوه مشترک این روزنامه‌ها تشکیل دسته‌ها و گروه‌هایی در حوزه مختلف رسانه‌ای بود که به‌صورت گروهی از تحریریه‌ای به تحریریه دیگر کوچ می‌کردند و باعث رواج عبارت «تیم فلانی یا تیم بهمانی» شدند.

نانوشته نماند که همان افزایش روزنامه‌ها باعث شد فارغ از کیفیت، جمع زیادی از جوانان علاقه‌مند در عرصه‌های مختلف فرهنگی، ورزشی، اجتماعی بدون رویکرد خاص سیاسی امکان ورود به حرفه روزنامه‌نگاری را بیابند و در سال‌های بعد فعالیت در عرصه رسانه را به شکل‌های مختلف ادامه دهند یا حتی در سازمان‌ها و ادارات و نهادها با عنوان پرطرفدار مدیر روابط عمومی مشغول به‌کار ‎شوند.

روزنامه به‌عنوان سکوی پرش
اما همه به عشق تحریریه، نوشتن، صفحه‌بندی یا حتی انتشار نظرات و آرای جناح، دسته حزبی و مشرب فکری خودشان به روزنامه‌ها و نشریات نیامده‌اند. برخی بودند و هستند- همیشه هستند- که روزنامه و رسانه را سکوی پرتاب می‌دانند. آنها به هر روش با پیگیری یا توصیه‎های فراوان به روزنامه‌ها و رسانه‌ها می‌آیند یا سعی می‌کنند یادداشت‌هایشان را به چاپ برسانند تا در مسیر رشد اداری یا اقتصادی که برای خود متصور هستند، قرار گیرند. این گروه قابلیت دارند بر حسب سلایقشان در صفحات و بخش‌های مختلف رسانه فعالیت کنند. جالب آنکه بعد از مدت کوتاهی همه در عرصه روزنامه‌نگاری ادعای فراوان می‌یابند و البته مدارج ترقی را هم به‌سرعت در مسیری که از ابتدا درنظر داشته‌اند، طی می‌کنند.

این خبر را به اشتراک بگذارید