
سریالها به جنگ میآیند
سریال «معاویه» نشان داد که مدرنیزاسیون ریاض، تمنایی جدی برای تفوق ایدئولوژیک بر رقبا بهخصوص ایران دارد

حسام رضایی- روزنامهنگار
پخش سریالی با عنوان «معاویه» با سرمایهگذاری عربستان سعودی و حضور بازیگران عمدتا سوری، آن هم در میانه نزاعهای منطقهای و قدرت گرفتن هیأت تحریرالشام در سوریه، نگاهها را به سمت خود جلب کرده است. اهمیت پخش سریال با محوریت بنیانگذار سلسله اموی، عمدتا به این خاطر است که جبهه عربی منطقه به سردمداری ریاض، طی کمتر از یک دهه گذشته کوشیده با برگزاری فستیوالهای فرهنگی نامتعارف، جذب ستارگان ورزشی خاصه در زمینه فوتبال و... چهرهای مدرن و توسعهطلب از خود نزد افکار عمومی بینالمللی ارائه دهد و با این تفاخر اثبات کند که منازعات ایدئولوژیک و اعتقادی جایی در ضمیر و نهاد آن ندارد. سریال «معاویه» و پیش از آن، سریال مصری «حشاشین» آشکارا نشان میدهد که توسعهگرایی محور عربی برخلاف ظاهر پرطمطراق و غربپسندانه، باطنی تمام ایدئولوژیک برای به زاویه کشاندن رقیبان دارد. سریال معاویه با بودجه 100 میلیون دلاری توسط عربستان ساخته شده است تا سفیدشویی چهره معاویه را رقم زند.
شبهروشنفکران؛بلندگوی توسعه غربی_عربی در ایران
تفاخر جبهه عربی به زرق و برق مظاهر توسعه، در میان شبهروشنفکران عمدتا ظاهربین ایران بازتاب بسیار داشته است. برای نمونه مدتی پیش بود که محمد فاضلی، استاد دانشگاه، در اظهاراتی با اشاره به شکاف توسعه میان بهزعم او «شمال و جنوب خلیجفارس» مدعی شد که سبک زندگی امارات، قطر و عربستان برای ایرانیها حسرت شده است.
فاضلی تنها شبهروشنفکری نیست که سبک حکمرانی در کشورهای حوزه خلیجفارس را بر سر مردم ایران میکوبد و داعیهدار پیشرفت و توسعه دول عربی، بدون نظرداشت این دولتها به مباحث آموزهای و اعتقادی متصل به صدر اسلام است. از نگاه شبهروشنفکرانی نظیر فاضلی، محمد بن سلمان، محمد بن زاید، تمیم بن حمد و... عاقلانه نزاعهای بیهوده ایدئولوژیک معطوف به ستیزهای تاریخی میان مسلمانان را به کناری وانهادهاند و تمام فکر و ذکر و توانشان را برای توسعه و ترقی غربمحورانه جوامع خویش مصروف داشتهاند.
نزاع ایدئولوژیک با اسم رمز «زندگی معمولی»
در چارچوب نظری شبهروشنفکران ایرانی که به طرزی بارز امتداد پروپاگاندای غرب برای مطلوب نشان دادن سبک و سلک توسعه در حوزه خلیجفارس است، تنها واحد سیاسی در منطقه غرب آسیا که اصل و اساس وجودش بر دعواهای منسوخشده پیشینی ابتنا دارد و با شیعیگرایی رادیکال منطقه را به آتش اختلافات فزاینده و بنیانکن کشانده، جمهوری اسلامی ایران است.
ادعای بیپایه تنی چند از شبهروشنفکران درباره ذات تاریخزده جمهوری اسلامی و شالوده توسعهگرای محور عربی، پس از عملیات هفتم اکتبر و ماجراجویی صهیونیستها در غزه و جنوب لبنان، شدت بیشتری نیز بهخود گرفت. در جریان بحرانآفرینی صهیونیستها در منطقه، غربگرایان بیاشاره به نقش تاریخی جریان سلطه در ضایع کردن حق فلسطینیها و حمایتهای بیشائبه این جریان از کشتار مردم مظلوم، جمهوری اسلامی ایران و گروههای مقاومت را مسئول اول و آخر فجایع بهوجود آمده نشان دادند و تنها راه فیصله یافتن منازعه را دست شستن تهران از سوداگریهای ایدئولوژیک و خلع سلاح مقاومت معرفی کردند.
الجولانی: چه کار داریم به 1400سال پیش!؟
طی ماههای پس از طوفانالاقصی جریان اپوزیسیون و ضدانقلاب نیز بیش از گذشته، مشغول عبارتپردازیهای جهتدار با هدف مشوش ساختن اذهان عمومی ایرانیان بود. در این عبارتسازیها جمهوری اسلامی یک رژیم از اساس بنیادگرا و خشن تصویر شد که با حمایت کور از مقاومت، امکان تحقق «زندگی معمولی» از ایرانیان را به کلی سلب کرده است. پس از سقوط دولت سوریه و ظاهر شدن هیأت تحریرالشام و سرکرده این گروهک، یعنی الجولانی در صحنه سیاسی سوریه، دوقطبی ایدئولوژیخواهی-توسعهخواهی شدت بیشتری بهخود گرفت.
الجولانی با حمایت رژیم صهیونیستی، آمریکا و برخی دول همسایه به قدرت رسید و طبیعی بود که دستگاه قدرتمند تبلیغاتی غرب این چهره با گذشتهای مشحون از شبهنظامیگری را به رهبری نوگرا که دغدغهاش صرفا توسعه سوریه بدون گرایشهای بیثمر اعتقادی است، مبدل کند.
بازنمایی تصویر الجولانی توسط غرب به مرور روی ظاهر او نیز تأثیر گذاشت و سرکرده سابق در دیدارهای رسمی بهعنوان رئیسجمهور سوریه(بدون برگزاری انتخابات) تنبان گشاد و دستار را کنار گذاشت و به جایش کت و شلوار و کراوات تن زد. قریب 3 ماه پیش و همزمان با حملات نیروهای تحریرالشام به علویان سوریه الجولانی در دیدار با ولید جنبلاط، سیاستمدار لبنانی، جملهای درباره رفع تخاصمات اعتقادی میان مسلمانان بیان کرد که بار دیگر با تمجید برخی شبهروشنفکران ایرانی مواجه شد. الجولانی گفت: «اتفاقاتی در ۱۴۰۰ سال قبل افتاده و گروهی آمدند تا انتقام ۱۴۰۰ سال قبل را از ما مردم شام بگیرند. این چه منطقی است؟ به ما چه ربطی داشت؟ ما ربطی به موضوع نداشتیم و این انتقام را درک نمیکنیم.» این اظهارات که در بطن خود طعنه به ایران و نیروهای مقاومت و نقش آنها در سوریه برای مبارزه با تروریسم بود، نشان میداد که الجولانی نقضغرض دارد و در تحلیل شرایط منطقهای نگاهش کاملا بسته و ایدئولوژیک است.
هدف دشمن از توسعهگرا نشان دادن محور عربی
سرمایهگذاریهای سنگین فرهنگی از سوی محور عربی که پخش سریالهای تاریخی نظیر «معاویه» یکی از جلوههای این ولخرجی است، به خوبی ذهنیت تاریخزده رهبران و سیاستگذاران عربی و تلاش آنها برای بازتولید نزاعهای تاریخ اسلام در عصر حاضر با هدف تضعیف جبهه رقیب را نشان میدهد. این ذهنیت تاریخزده و سراسر ایدئولوژیک با مأموریت پروپاگاندای غرب و دنبالههای آنها در ایران برای مدرن جلوه دادن محور عربی، تنافر اساسی دارد؛ اما هدف غرب و غربگرایان از پیشرفته نشان دادن محور عربی چیست؟
پروپاگاندای غرب با توسعهیافته تصویر کردن محور عربی و نوگرا نشان دادن رهبران عرب در برابر عقبمانده معرفی کردن امر حکمرانی در ایران میکوشد 2 هدف استعمار نوین را تامین کند: اول؛ ایرانهراسی و در نتیجه تثبیت جایگاه دول غربی در میان اعراب بهعنوان تامینکنندگان امنیت عاریتی و دوم؛ افزایش فشار روانی بر ذهنیت ایرانیان و نتیجتاً جنبشی ساختن آنها علیه ساختار رسمی.
برخلاف دعاوی غرب و غربگرایان، جمهوری اسلامی ایران با وجود ابتنا بر اصول اسلام ناب محمدی واحدی رادیکال نیست و رویکردی کاملا منطقی و عقلانی در قبال تحولات دارد. تأکید همیشگی رهبران عالی نظام بر وحدت شیعه و سنی نشان میدهد که برخلاف تبلیغات، جمهوری اسلامی سودای سلطه یا شکل دادن به آنچه دشمنان «هلال شیعی» میگویند، ندارد و از قضا این رهبران عربی بهاصطلاح مدرن هستند که ذهنیتی ایدئولوژیک و ستیزهجو دارند. تاریخ قضاوت خواهد کرد.