• یکشنبه 26 مرداد 1404
  • الأحَد 22 صفر 1447
  • 2025 Aug 17
یکشنبه 26 مرداد 1404
کد مطلب : 261436
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/3221A
+
-

شورش علیه بی‌شعورها

مدرسه زندگی
شورش علیه بی‌شعورها

یکی از فواید فلسفه، چه درصورت غربی خودش و در چه صورت حکمت اسلامی آن، آبیاری اخلاق عملی است. در واقع شما در زندگی انسانی نیاز دارید که اخلاقیاتی داشته باشید. این اخلاقیات از جاهای مختلفی سرچشمه می‌گیرند. یکی از سرچشمه‌های آن، همین فلسفه و حکمت و اندیشه‌های آدمی است؛ اینکه آدم‌ها می‌نشینند و فکر می‌کنند تا ببینند که چه مدلی باید با دیگران مراودات اخلاقی داشته باشند.
نیچه ازجمله کسانی است که بسیار به این حوزه‌ها اندیشیده است، اما خب که چه؟ یک‌جایی نتیجه تفکرات او تعیین می‌کند که ما کلا با آدم‌های بی‌شعور باید چطور برخورد کنیم. بخشی از اخلاق‌گراها می‌گویند که در برابر افراد پررو و بی‌شعور و قلدر و...، باید سکوت پیشه کنیم. اما چرا؟ توجیه آن در این است که اگر بخواهیم با افراد بی‌شعور درگیری اخلاقی و رفتاری پیدا کنیم، شاید خودمان شبیه آنها بشویم. البته اگر سکوت ما ناشی از این فلسفه و دیدگاه باشد، جای دفاع دارد، اما غالبا سکوت ما ناشی از موارد دیگر است. اما چه مواردی؟ نیچه می‌گوید گاهی که ما در برابر افراد بی‌شعور و این موقعیت‌ها قرار می‌گیریم، سکوت پیشه می‌کنیم؛ آن هم درحالی‌که می‌دانیم و دل‌مان می‌خواست که جواب طرف مقابل را بدهیم. چرا چنین شد پس؟ به‌دلیل اینکه ما می‌ترسیم. چون می‌ترسیم، سکوت می‌کنیم. پس اگر خویشتنداری ما ناشی از آن باشد که می‌دانیم که قدرت برخورد داریم ولی به‌خاطر خودمان این کار را نمی‌کنیم، این می‌شود فضیلت. اما اگر این خویشتنداری ناشی از ضعف نفس ما و عدم‌اعتماد به نفس ماست، این می‌شود نوعی ترس. اما چون نمی‌خواهیم باور کنیم که ترسیده‌ایم، آن را با فضیلت‌های ساختگی جلد می‌کنیم.
به‌گفته نیچه، ما می‌ترسیم که مورد تأیید دیگران قرار نگیریم، از دیگران عشق نگیریم، به ما انگ بزنند که خیلی پرخاشگر و غیراجتماعی هستیم، به ما انگ خودخواهی بزنند. ترجیح می‌دهیم که در جریان این تقابل‌ها و اتهام‌ها قرار نگیریم، پس سکوت می‌کنیم. اما نتیجه این سکوت چه می‌شود؟ ما را به‌عنوان فردی ضعیف که قدرت دفاع از حقش را ندارد می‌شناسند و در نتیجه، بیشتر مورد چنین رفتارهایی قرار می‌گیریم. نیچه معتقد بود که این رفتارها، منجر به نداشتن اعتماد به نفس، خود سرزنش‌گری و در نهایت ایجاد نوعی کمال انحرافی در ما می‌شود. البته او کمی هم تند می‌شود و می‌گوید این فضیلت‌های مقوایی را کسانی ساخته‌اند که قدرت گرفتن حق‌شان را نداشته‌اند. و جالب اینکه این فضیلت‌های کاغذی، در ابتدای امر هم مورد تأیید همان افراد بی‌شعور و زورگو قرار گرفته است.
شاید با خودتان بگویید که اینکه خیلی بد است، ما مدام باید درگیر بشویم. شاید این نگاه کنفسیوس بتواند این گره را باز کند: با کسانی که به تو نیکی کرده‌اند نیکی کن و با کسانی که به تو بدی کرده‌اند، به عدالت رفتار کن. در فرهنگ دینی خودمان نیز درباره شرم‌های اشتباهی صحبت بسیاری شده است. اگر شما نسبت به احقاق حق خودتان دچار شرم از دیگران شوید، این خودش نوعی ضداخلاق است. شما باید حق‌تان را بگیرید، اما نحوه و چگونگی گرفتن این حق که خودش منجر به یک ناحق دیگر نشود، اهمیت زیادی دارد.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید
در همینه زمینه :