
ماجرای کیف سنگین شهید غلامعلی رشید چه بود؟

محمدرضا سنگری، پژوهشگر ادبیات، خاطرهای شنیدنی درباره سردارشهید غلامعلی رشید تعریف میکند که نگاهی ویژه به نوع تفکرات این شهید دارد: «یادم هست کیفی بزرگ و سنگین به من سپرد و گفت: این را جایی پنهان کن. درون چمدان، کتابهایی بود که امروز در دانشگاه و در دورههای کارشناسیارشد و دکتری تدریس میکنم؛ کتابهایی که حتی برای دانشجویان دکتری هم دشوار است، اما او در هفده، هجده سالگی آنها را مطالعه کرده بود. برایم عجیب بود که در همان سن، سه جلد قطور «کمدی الهی» دانته را خوانده باشد. آثار خوزه دو کاسترو، از جمله «خرچنگها و آدمها» را نیز به پایان رسانده بود. او با نویسندگان آمریکایی و انگلیسی آشنا بود، زبان انگلیسی را به خوبی یاد گرفته بود و در کتابهایش یادداشتهای شخصی داشت. متأسفانه بعدها تمام این یادداشتها از بین رفت. این مجموعه ارزشمند را در زیرزمین خانه، میان سردابهای قدیمی دزفول پنهان کرده بودم اما در یکی از سیلها، آب همه را با خود برد؛ یادداشتهایی دقیق و پر از تأمل که شهید رشید در اوج نوجوانی و در آستانه ورود به جوانی نوشته بود. او به شدت اهل شعرخوانی بود و روایات اهل بیت(ع) را با دقت میخواند. حتی کتابهای گروههای سیاسی آن زمان، مانند منافقین را که در دستها میچرخید، مطالعه میکرد. کتابهای اقتصاد آن زمان را گرفته و در حاشیه آنها نقد نوشته بود؛ نقدی که بهطور مشترک با شهید بزرگوار عزیز صفری، از همرزمانش نوشته بودند. هیچ کتاب تازهای درباره سیاستهای جهانی منتشر نمیشد مگر اینکه شهید رشید از آن مطلع شده و مطالعهاش کرده بود.»
سردار سپهبد غلامعلی رشید، فرمانده قرارگاه مرکزی
خاتم الانبیا یکی از چهرههای کلیدی بود که ۲۳ خرداد۱۴۰۴ در نخستین ساعات حمله اسرائیل به ایران در جنگ 12 روزه در خانهاش ترور شد که بر اثر این حمله تروریستی پسرش نیز به شهادت رسید.
رشید فرماندهای شجاع بود که در دوران دفاع مقدس و همچنین پس از آن تا لحظه شهادت، نقشی کلیدی در ساختار نظامی کشور داشت.