• شنبه 7 تیر 1404
  • السَّبْت 2 محرم 1447
  • 2025 Jun 28
دو شنبه 2 تیر 1404
کد مطلب : 257685
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/8621l
+
-

از رحیم سیف زاده تا شاطر مجتبی

سعیده تلّان، روزنامه‌نگار

پنجشنبه بیستم اسفند۱۳۶۶ یک موشک عراقی روی سر مردم خیابان ری تهران فرود آمد. خیابان‌های محله ری را اگر دیده باشی، آنقدر تنگ و باریک‌اند که گاهی فقط یک عابر می‌تواند تویشان حرکت کند. یک محله خوابیده روی سر ساکنانش و راهی برای نجاتشان نیست. بچه‌های هلال‌احمر و آتش‌نشانی و شهرداری و اورژانس سر کوچه جلسه می‌گیرند که چه کار کنند برای آنهایی که زیر آوارند، فقط یک راه هست:
خانه سرپای سر کوچه را باید خراب کنند. «رحیم سیف‌زاده» باخانواده‌اش سر سفره شام بوده که موشک نامرد آمده محله‌شان. بچه‌های امداد می‌آیند سراغش. صحبت‌هایشان به دقیقه نمی‌کشد.

خانه و زندگی من مهم‌تره یا جون همسایه‌هامون؟ 
تردید ندارد. دست زن و بچه‌ها را می‌گیرد و می‌آیند بیرون. لودر خانه را خراب می‌کند و می‌رود بالای سر آوار. آن شب بچه‌های هلال‌احمر ۳۲نفر را زنده از زیر آوار می‌کشند بیرون. خود سیف‌زاده یک بچه سه‌روزه را از زیر آوار نجات می‌دهد.

دنیا چرخید‌ و رنگ و لعابش را تغییر داد اما به قول فردوسی بزرگ‌ «همان ا‌ست ایران که بود از نخست»؛ پایدار و پیوسته. ایران و ایرانی، اصالت و هویتش را به رخ کشیده. نمونه‌اش در این روزها همان نانوایی کوچه امین است در شهر ملایر. نیم ساعتی است به شاطر مجتبی خبر شهادت برادرش، شاطر کاووس را داده‌اند. سفت و سخت توی نانوایی دم‌‌ تنور ایستاده و چونه نان را باز می‌کند و نان می‌پزد! نانوایی شده سنگرش و پختن نان وظیفه‌اش. نمی‌خواهد در نانوایی را ببندد و برود پی مراسم عزادارای برادر شهیدش. پس مردم چه می‌شوند؟ پر بیراه هم نمی‌گوید، این محبت و فداکاری چاشنی این روزهاست، اگر نباشد، کمِیتِ «وطن و هموطن‌دوستی‌»مان می‌لنگد! هرچه باشد ما ایرانی‌ها را به همین نشان‌های پر‌آوازه می‌شناسند؛ چه «رحیم سیف‌زاده» چه «شاطر مجتبی» چه...فقط ناممان فرق می‌کند!‌

این خبر را به اشتراک بگذارید