• شنبه 8 دی 1403
  • السَّبْت 26 جمادی الثانی 1446
  • 2024 Dec 28
سه شنبه 21 شهریور 1402
کد مطلب : 202857
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/y8AYz
+
-

ماجرای حسن‌آقا شاطر و نقشه دزدیدن وزیر

ماجرای حسن‌آقا شاطر و نقشه دزدیدن وزیر


تصویب بیمه کارگری برای نخستین بار زمانی به ثمر رسید که تعدادی از کارگران خبازی‌های تهران دورهم جمع شدند تا از حقی به نام بیمه کارگری دفاع کنند. حسن مرادی، مردی که این روزها در دهه 80زندگی‌اش روزگار می‌گذراند، بیش از ۵۰ سال سابقه شاطر نانوایی سنگک را در کارنامه دارد. حسن‌آقا از هفت‌سالگی شاطری نانوایی سنگک در تهران را شروع می‌کند. او هنوز ۱۲ سال نداشت که به‌دلیل اخلاق نیکو و توان متفاوت جسمی، نماینده اتحادیه کارگران خبازان تهران می‌شود. خودش می‌گوید: «بیمه ‌اجتماعی کارگران یکی از دستپخت‌های من و دوستانم در اتحادیه خبازان بود.»
مرادی خاطره آن روزها را اینگونه مرور می‌کند: «در تهران، قبل از کودتای 28مرداد ۱۳۳۲، ۲۰ هزار خباز مشغول به‌کار بودند که بیمه نداشتند و مشکل بهداشت و درمان داشتند. آن روزها می‌خواستیم اتحادیه تشکیل بدهیم و بیمه را برای همه نانواها برقرار کنیم. آمار کارگران را هم داشتیم، اما هر جا می‌رفتیم به ما تهمت توده‌ای می‌زدند، درحالی‌که ما فقط نانوا بودیم. حوالی میدان قیام خانه‌ای اجاره کردیم تا به فعالیت‌های کارگری سروسامانی بدهیم. به هر دری می‌زدیم، اما حرفمان خریدار نداشت و همه‌چیز به نفع کارفرما بود. حتی یک‌بار در زیرزمین کافه‌رستورانی در خیابان طالقانی امروز دورهم جمع شدیم و نقشه دزدیدن وزیر کار را ریختیم تا شاید اینگونه حرفمان را بشنوند. ساختمان بیمه در زمان مصدق تاسیس شده بود، اما کسی کار را جدی نمی‌گرفت. به مسئولان آنجا می‌گفتم اگر کارگر نانوایی دستش بسوزد و زخم شود و با همان دست نان بپزد آیا مردم مریض نمی‌شوند؟ این برایتان مهم نیست کارگر پول رفتن به دکتر و تهیه دارو را ندارد؟»
 تمام تلاش‌های حسن مرادی و نانواهای دیگر پیش از کودتا به ثمر می‌نشیند. حسن‌آقا می‌گوید: «هر هفته با وزارت کار و تامین‌اجتماعی جلسه می‌گذاشتیم. کارگران بیمه داشتند، اما بیمارستان‌ها چندان رسیدگی نمی‌کردند. در بیمارستان 6بهمن در میدان ولیعصر (عج) و بیمارستان 7بهمن در یوسف‌آباد، اعتصاب غذا راه انداختیم. در این جریان ۲ نفرمان کشته شدند. ما اعتصاب کردیم تا کارگران را درمان کنند و بالاخره بیمه پا گرفت و جا افتاد.»

این خبر را به اشتراک بگذارید