• پنج شنبه 5 تیر 1404
  • الْخَمِيس 29 ذی الحجه 1446
  • 2025 Jun 26
یکشنبه 1 تیر 1404
کد مطلب : 257611
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/wmpjJ
+
-

متولد موشک‌باران

روایتی از زایشگاه بیمارستان ضیائیان در روزهای ناآرام پایتخت

گزارش
متولد موشک‌باران

رابعه تیموری- روزنامه‌نگار

پرده‌نشینی 9ماهه خود را به آخر رسانده‌اند و به دنیا قدم گذاشته‌اند؛ بی‌آنکه بدانند در چه زمان و شرایطی به جمعیت پایتخت اضافه شده‌اند. این فرشته‌های کوچولو نمی‌دانند در مجاورت بخش پرهیاهوی زایشگاه، بخش پرالتهاب آی‌سی‌یو قرار دارد که تعدادی از بیمارانش زخمیان حمله رژیم صهیونیستی به کشورمان هستند. این نوزادان تهرانی در بطن جنگ تمام‌عیار ایران و رژیم صهیونیستی به‌دنیا آمده‌اند:

نوزادانی که به خانه می‌روند
عصر ششمین روز تجاوز رژیم صهیونیستی است و خیابان خلوت و سوت و کور ابوذر، از بروبیای گذشته‌اش نشانی ندارد. آمبولانسی که مقابل در اورژانس بیمارستان ضیائیان پارک شده، بدون بیمار و سرنشین است و انگار امروز که پهپادهای رژیم صهیونیستی در آسمان جنوب شهر دیده نشده‌اند، اورژانس هم لحظات آرامی را می‌گذراند. بخش ترخیص بیمارستان شلوغ است و خانواده بیمارانی که قرار است به خانه برگردند و همراهان مادرانی که تازه فارغ شده‌اند، مشغول انجام مراحل اداری ترخیص بیماران و زائوها هستند.

زایشگاه یک مرکز تروما
زایشگاه در طبقه دوم بیمارستان و روبه‌روی بخش آی‌سی‌یو قرار گرفته است. مادربزرگی با نوه‌اش پشت در شیشه‌ای بخش زایمان با آرامش منتظر نشسته تا خبر آمدن دومین نوه دختری‌اش را بشنود، اما همراهان بیمارانی که یکی‌یکی و به نوبت گان به تن می‌کنند تا برای لحظه‌ای کوتاه بیمارشان را ببیند، پریشان و مضطرب هستند. بیمارستان ضیائیان مرکز تروما(مرکز خدمات‌رسانی اورژانسی به آسیب‌دیدگان حوادث) است و تعدادی از مجروحان جنوب تهران که بر اثر حملات رژیم صهیونیستی آسیب دیده‌اند در بخش‌های مختلف این بیمارستان درمان می‌شوند، ولی نوزادان مادرانی که در زایشگاه بستری هستند، بی‌خبر از همه‌جا پشت در شیشه‌ای زایشگاه یکی‌یکی به دنیا می‌آیند.

تجربیات داغ و تازه
 بخش زایشگاه چندان شلوغ نیست و ماما و پزشک بخش مشغول بررسی شرایط زن جوانی هستند که درد زایمان تازه به سراغش آمده است. مادری که به سلامتی بارش را زمین گذاشته، در همان حالی‌که پرستاران او را از اتاق زایمان به سالن مراقبت‌های بعد از زایمان منتقل می‌کنند، تجربیات ‌تر و تازه‌اش را دراختیار زائوی بعدی می‌گذارد و راه و چاره کمترکردن دردهایش را برایش توضیح می‌دهد! مامای بخش که ناآرامی‌های او موقع وضع‌حمل را دیده، با خنده می‌گوید: «یک ساعت پیش اینها را به تو می‌گفتند گوش می‌کردی؟!» مادر تازه‌فارغ با دیدن نوزاد گریانش که بخش را روی سرش گذاشته، به اشتراک گذاشتن تجربیاتش را فراموش می‌کند و قربان‌صدقه نورسیده پرسروصدایش می‌رود که امان نمی‌دهد به او لباس بپوشانند.



 

این خبر را به اشتراک بگذارید