
خشاب خالی سینمای جنگ
سهم فیلمهای دفاع مقدس از گیشه سینماها چقدر است ؟

ناصر احدی-روزنامهنگار
از سال 1400به این سو، فیلمهای جنگی سینمای ایران، جز «موقعیت مهدی» معمولا در گیشه شکست خوردهاند. این فیلمها که اغلب با بودجه دولتی تهیه و تولید شدهاند، با استقبال مواجه نمیشوند و حتی در جلب رضایت کسانی که به ضرورت سرمایهگذاری برای تولید این فیلمها باور دارند هم ناموفقاند. اما چرا؟ چرا سینمای جنگی ایران در سالهای اخیر با چنین افولی مواجه شده؟ آیا ذائقه مخاطب عادت دادهشده به فیلمهای کمدی دیگر با فیلمهای جنگی ارتباط نمیگیرد یا این فیلمها هستند که از جذابیت لازم برای ارتباط با مخاطب بیبهرهاند؟
بعد از موفقیت نسبی «ایستاده در غبار» در سال 1395که به زندگی شهید احمد متوسلیان میپرداخت، این تصور غالب ایجاد شد که یکی از علل اصلی شکست فیلمهای دفاعمقدس نداشتن قهرمان است و این نقیصه با پرداختن به زندگی فرماندهان دفاعمقدس جبران میشود، اما چیزی که امتیاز «ایستاده در غبار» محسوب میشد، صرفا داشتن قهرمان و به تصویر کشیدن زندگی یک شخصیت واقعی دوران دفاعمقدس نبود، بلکه ساختار مستندگونه و کمتر امتحانشده آن در سینمای ایران بود که مورد توجه قرار گرفت. اهمیت این ساختار تا جایی بود که محمدحسین مهدویان، کارگردان «ایستاده در غبار» در چند فیلم بعدیاش نیز داستانی دراماتیک را با شیوههای فیلمسازی مستند درهم آمیخت تا همچنان از اقبالی که در فیلم نخستش بهدست آورده بود، منتفع شود.
در 4سال اخیر نیز، تنها فیلم دفاعمقدسی که مورد توجه نسبی سینماروها قرار گرفته، «موقعیت مهدی» ساخته هادی حجازیفر بوده که با ساختاری اپیزودیک و پرداختی تغزلی کوشیده تصویر متفاوتی از شهیدان مهدی باکری و برادرش حمید ارائه کند. حجازیفر که در «ایستاده در غبار» نقش احمد متوسلیان را بازی میکرد و در چند فیلم بعدی مهدویان هم حضور چشمگیری داشت، در «موقعیت مهدی» همه توان خود را صرف آن کرد تا با فرم و ساختاری سنجیده، داستان مهدی باکری را روایت کند. همین 2نمونه که ذکرش رفت، کفایت میکند تا متقاعد شویم که موفقیت فیلمهای دفاعمقدس نه وابسته به هزینه بالا یا استفاده از بازیگران چهره، بلکه در گرو شناخت ساختار و فرم است. اما رسیدن به فرم و ساختار منسجم چیزی نیست که بهسادگی امکانپذیر باشد. دستاندرکاران سینمای دفاعمقدس باید به این باور برسند که فیلم دفاعمقدسی، مثل هر درام دیگری، صرفا وسیلهای برای انتقال پیام نیست و مهم است که سازندگان این فیلمها بتوانند داستانی را بیلکنت در قالب فرمی جذاب روایت کنند. تجربه نشان داده تا وقتی که پای بودجه دولتی در میان باشد، چیزی که کمتر از همه اهمیت دارد، فرم و ساختار است.