
گفتوگو باآیتالله یزدانپناه
قدرت و مبارزه نقطه نهایی سلوک

آیتالله سید یدالله یزدانپناه از برجستهترین استادان حکمت و عرفان حوزههای علمیه محسوب میشود. ایشان که شاگردی استاد حسنحسنزادهآملی و استاد عبدالله جوادی آملی را در کارنامه خود دارند، اصلیترین دغدغه خود را ترویج تراث حکمی و عرفانی، بهخصوص عرفان نظری قرار دادهاند. البته نه صرفا کرسی درس و بحث علمی، بلکه به امتدادهای عینی و اجتماعی این دو دانش نیز توجه تام دارند.
جایگاه عرفان اجتماعی و بقای بعد فنا در اندیشه امام خمینی
« واقعیت این است که اصل عرفان به لحاظ مبانیای که در خود دارد، عارف را بهسوی جامعه رهنمون میکند. بسیاری از مبانی عرفان چنین نتیجهای به همراه دارد. یکی دیگر از مسائلی که میتواند بهعنوان مبنا در عرفان مطرح گردد، مسئله بقای بعد فناست. بقاء بعدالفنا معمولا ناظر به شئون اجتماعی است که نگاه به خلق دارد. در مقام فنا تنها توحید مدنظر است؛ اما در مقام بقاء بعدالفنا هم حقّ حق و هم حق خلق را ادا میکند.» (نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی)
خلافت به سیف و پیوند عرفان با حکومت
«مسئله دیگر، خلافت به سیف یعنی حکومت است، شأن پایانی که معمولا برای انبیا و انسان کامل درنظر میگیرند. همین تعبیر خلافت به سیف (خلافت با شمشیر) نشاندهنده مبنایی است که عارف را بهسوی اجتماع و عمل اجتماعی دعوت میکند. خلافت به سیف یعنی شخص چنان قدرتمند است کهشأن خلافت به سیف و حکومت پیدا میکند. این ناشی از قدرت باطنی است، یعنی عرفا معتقد هستند هرچه باطن قویتر باشد از مرحله نبوت به مرحله رسالت و از آنجا به خلافت به سیف میرسد.» (نقش عرفان در منظومه فکری و رفتاری امام خمینی)
ارتباط حکمت عملی و سلوک اجتماعی در اندیشه آیتالله یزدانپناه
به همین جهت در حوزه حکمت، «حکمت عملی» و در بعد عرفانی، «سلوک اجتماعی» مدنظر جدی ایشان قرار دارد. دغدغههای امتدادی نسبت به دانشهای حوزوی، باعث اهتمام جدی استاد یزدانپناه نسبت به حضرت امام و شخصیت جامع او شده است. درنتیجه چه در مباحث کلاسیک و تعلیمی خود و چه در فضاهای پژوهشی و چه در بعد ترویجی، توجهمحوری به آرا و شخصیت حضرت امام دارند. در این یادداشت به برخی از عناصر ناظر به مکتب سلوکی حضرت امام از منظر ایشان خواهیم پرداخت.
راههای میانبر در سلوک عرفانی حضرت امام
«سبک سلوکی حضرت امام برآمده از معرفت عرفان نظری ایشان است؛ شیوهای که ما از اینها به راههای میانبر تعبیر میکنیم. کسی که حتی عرفان نظری نخوانده، کار عملی میکند که برای خود شیوهای دارد. اما راه میانبر چیست؟ حضرت امام از استادش، آقای شاهآبادی نقل میکند کسی که عرفان نظری میخواند مثل کسی است که درون دریا داخل شیشهای قرار گرفته ، فقط باید تلنگری بزند و شیشه بشکند تا وصل شود؛ یعنی فاصله او تا حقیقت به لحاظ عملی و سلوکی، اندک است و راههای میانبر دارد. گرچه این علوم حصولی، حتی علم عرفان نظری حجاب است ولی باید برای رسیدن به حقیقت وارد این حجاب شد و با مجاهده قلبی خرق حجاب کرد و به حقیقت رسید.» (همایش عرفان اسلامی از نگاه امام خمینی)
عمومیسازی عرفان در میان مردم توسط امام خمینی
براساس همین محوریت بعد اجتماعی نزد حضرت امام، عمومیکردن عرفان در میان مردم از همان قبل انقلاب اسلامی و قبل از نهضت امام خمینی، در سیره ایشان دیده میشود.
«حضرت امام میگوید که من وقتی شرح منازلالسائرین (یکی از کتابهای اصلی دانش عرفان عملی) را شروع کردم ابتدائاً برای عدهای از خواص شروع کردم. از من خواستند که این را عمومی کنم. من شرح منازل را عمومی کردم و زبان را هم تغییر دادم. تعبیر حضرت امام اینطور است که میگوید این کار را کردیم و مردم هم خیلی استقبال کردند. علت اصلی توسعه این مجلس، جلوگیری شدید پلیس رضاشاه از مطلق تعزیه و موعظه بود، از این جهت مردم علاقهمند بودند. یک دوره مباحث اخلاقی از حضرت امام داریم و من میتوانم اسم آن را اخلاق عرفانی بگذارم. اخلاق عرفانی چگونه پدید آمد؟ از همین کاری که حضرت امام نسبت به منازلالسائرین و شرح منازل به شکل عوامفهم انجام میداد که برخی از آن را گزینش میکرد و برای مردم میگفت که به چیزی به اسم اخلاق عرفانی تبدیل شد.» (همایش عرفان اسلامی از نگاه امام خمینی؛ بنیادها و دستاوردها)
تأثیر آیتالله شاهآبادی بر نگاه امام خمینی به آموزش عرفانی
استاد یزدانپناه رویکرد حضرت امام را متأثر از استاد خود آیتالله میرزامحمدعلی شاهآبادی میدانند و در شرح این منش استاد کامل خود اینطور بیان میکنند:
«مرحوم آقای شاهآبادی - رحمهالله - برای عدهای از کاسبها [که] میآمدند آنجا، مسائل را همانطور که برای همه میگفت، برای آنها هم میگفت. من به ایشان عرض کردم: «آخر اینها [که سنخیتی ندارند!]» گفت: «بگذار این کفریات به گوششان بخورد!»» (فروغ معرفت در اسرار ولایت و خلافت،
ج 1، ص 234، یدالله یزدانپناه)