
حجت الاسلام علیرضا پناهیان
سلوک در بستر مبارزه با ظلم

استاد پناهیان را باید ازجمله منبریهایی بهحساب آورد که محتوای منبر خود را کاملا محققانه و ناظر به نیازهای روز تنظیم و ارائه میکند و به همین جهت تبلیغ و منبر ایشان جریانساز است و گفتمان ایجاد میکند.
توجه به غربت مکتب حضرت امام
یکی از دغدغهها و محورهای مورد اهتمام ایشان در بیاناتشان بود و توجه به شخصیت و مکتب حضرت امام. ایشان نسبت به غربت امام در جامعه ایران و بهخصوص در میان نخبگان ایرانی، گلایه و اعلام خطر میکنند: «واقعا جا دارد برنامهها و مجالسی بهصورت مرتب و هفتگی تشکیل بشود، برای بازخوانی و بررسی مکتب حضرت امام(ره)؛ مکتبی که شاگردان فراوانی دارد و یکی از شاگردان برجسته این مکتب، سردار عزیز حاجقاسم سلیمانی بود. ما غیر از کتابهای امام(ره) حداقل 21جلد از بیانات ایشان را که در فضای انقلاب مطرح کردهاند، در اختیار داریم و این خیلی ناگوار است که حرفهای امام(ره) و مرام و ایده بسیار باعظمت ایشان تحت عنوان «اسلام ناب» در بین ما که از نظر معنوی دلسپرده ایشان هستیم، غریب باشد.»
ویژگیهای مکتب سلوکی حضرت امام
استاد پناهیان درباره مکتب سلوکی حضرت امام معتقد است: «اولا حضرت امام خیلی عملگرا بودند و به مباحث نظری و کمفایده یا بیفایده نه میپرداختند و نه دیگران را به این گفتوگوها مشغول میکردند. عملگرایی در کلمات ایشان کاملا مشهود است و حتی گاهی به روشهای مرسوم علم اخلاق اعتراض میکنند چرا که ثمره عملی در تهذیب نفس ندارد و یا خیلی کم است.
ثانیا حضرت امام به گرایشات و تمایلات قلب و روح انسان اهمیت میدهند که این به نوعی نتیجه همان عملگرایی و نتیجهگرایی حضرت امام است. بر همین اساس بحث مبارزه با هوای نفس و فریب نفس در نظام فکری و اخلاقی حضرت امام نقش محوری دارد که تفاوت دیدگاه ایشان را با اخلاق افلاطونی و یونانی نشان میدهد.
ثالثا ویژگی دیگری که در نگاه سلوکی ایشان هست و شاید پررنگتر از دو مورد قبل باشد بحث توجه به وضعیت اجتماعی است. در واقع عرق انقلابی و نگاه اجتماعی ایشان جدای از نگاه سلوکی و معنویشان نیست. با همان حرارتی که یک سالک تقرب الیالله را طلب میکند، ایشان دقیقا با همان حرارت مبارزه با طاغوت و استکبار را دنبال میکند.»
نقش عرفان امام در بیدارسازی فطرت انسانها
«حضرت امام استاد اخلاقی هستند که با پدیده انقلاب میلیونها نفر را در مسیر سلوک الیالله قرار دادند. این نگاه متفاوت است با اینکه ما مجلس وعظ تشکیل دهیم یا شاگردان محدودی را در اطراف خودمان پرورش دهیم یا چند کتاب بنویسیم.
رابعا توجه به فطرت انسانها در کار امام پررنگ بود که این را از استادشان آیتالله شاهآبادی دریافت کرده بودند. بر این اساس اولا عجب و غرور را از سالک برطرف میکردند و ثانیا امیدشان به هدایت انسانها فوقالعاده بالا میرفت و ثالثا شیوه گفتوگو با مردم را پیدا میکردند؛ شیوهای که بتواند منجر به بیدارسازی فطرت شود.»
ریشهکن کردن ظلم؛ نقطه عزیمت عرفانی حضرت امام
اما اگر کسی را میدادید به امام تا او را تربیت کند و انگیزه دینی برایش ایجاد بکند، امام از ظلمی که در حیات بشر هست و این ظلم باید ریشهکن بشود شروع میکردند؛ این خیلی فرق میکند با اینکه مثلا ما بیاییم از اثبات وجود خدا و قاعده لطف شروع کنیم.
امام انقلاب را با تکیه بر توجه دادن به ظلم شروع کردند. در آموزشهای دینی ما، نه از طرف حوزه و نه از طرف آموزشهای رسمی، این سلوک امام پیگیری نشد. به ظلم بهعنوان مبنایی برای دینداری توجه نشد. ما الان کتابهای دینی خودمان را به جای اینکه اسمهای جهادی بگذاریم، اسمهای بیخاصیت معنوی مثل هدیههای آسمانی میگذاریم. حضرت امام هم خودشان خیلی نسبت به ظلم و نسبت به مظلوم حساس بودند و هم دیگران را بهصورت عمیق معنوی و عرفانی حساس میکردند و این گرانیگاه و نقطه عزیمت عرفانی حضرت امام بود.