
جاییبرایبچههایطلاق
درباره انجمنی که بچههای طلاق را دور هم جمع کرده تا زخمهایشان را التیام دهد

فاطمه عسگرینیا- روزنامه نگار
انجمن طاقت؛ مجموعهای که به خانهامید بچههای طلاق تبدیل شده است؛ حرکتی که از یزد شروع شد و حالا در خیلی از شهرهای بزرگ و کوچک ادامه یافته است. جالب اینجاست که مؤسس این انجمن هم یکی از بچههای طلاق است. اصلا بهخاطر همین که خودش بچهطلاق بود و این برچسب را بر پیشانی داشت، تصمیم گرفت این تشکل را ثبت کند تا به همه بگوید بین بچههای طلاق و غیرطلاق هیچ تفاوتی نیست؛ مگر کمی بههمریختگی ذهنی و روانی که در سایه برخورداری از خدمات مشاورهای و روانشناسی درست میشود. سیدعلی کاکا، مؤسس انجمن بچههای طاقت از یکدهه گذشته تا به امروز هر آنچه در توان داشته بهکار گرفته تا بچههای طلاق جایگاه واقعی خود را در جامعه پیدا کنند و سعی کرده با فرهنگسازی نگاه افراد جامعه را به بچههای طلاق تغییر دهد؛ خلاصه اینکه قصه بچههای طاقت، قصه زندگی بچههایی است مانند همه بچههای دیگر که دلشان نمیخواهد با طلاق والدین تافته جدابافته در جامعه شوند. سیدعلی کاکا در گفتوگو با همشهری درباره این مؤسسه و اهدافی که دنبال میکند، بیشتر توضیح داده است.
قصه سیدعلی کاکا
12ساله بودم که پدر و مادرم از هم جدا شدند. هجرت از یک زندگی لاکچری و خانه 7هزار متری به یک خانه 70متری آپارتمانی همراه با مادر و زندگی با دست خالی مرا وادار کرد تا هم درس بخوانم و هم عصرها بهصورت نیمهوقت کار کنم. این تغییرات برای پسری که تا قبل از طلاق پدر و مادرش زندگی لوکس و لاکچری داشت، بسیار آزاردهنده بود؛ تا جایی که در آستانه 18سالگی تحت درمان افسردگی قرار گرفتم. بعد از سپری شدن دوره نقاهت، دچار فراموشی مقطعی شدم و این حالت روحی همراه من بود تا اینکه به سن ازدواج رسیدم و برای خواستگاری همراه با خانواده مادری به خواستگاری دختر موردعلاقهام رفتم، اما خانواده دختر با پیش کشیدن بحث جدایی پدر و مادرم و زیر سؤال بردن کارهای پدرم دائم میپرسیدند چه ضمانتی هست این هم مانند پدرش رفتار نکند؟ برای گرفتن جواب مثبت از این خانواده 7سال خواستگاری میرفتم. کمکم با خودم فکر کردم که آیا فقط من بهعنوان بچه طلاق با این مشکلات درگیر هستم یا تمام بچههای طلاق اینگونهاند؟
تولد بچههای طاقت
مقایسه زندگی بچههای طلاق و غیرطلاق این تلنگر را در ذهن من ایجاد کرد که همه این بچهها را دور هم جمع کنم. تحصیل در رشته مددکاری اجتماعی را شروع کردم و در شبکههای اجتماعی گروهی تشکیل دادم تحت عنوان بچههای طلاق. این گروه کمکم بچههای طلاق را دور هم جمع کرد و بعد از آن در سال 93نام گروه را به بچههای طاقت تغییر دادیم. فعالیت ما تا قبل از سال 95خیلی رسمی نبود، اما از سال 95که مجوز تشکل مردمنهاد بچههای طاقت را از استانداری یزد گرفتیم، فعالیتهایمان رسمیتر شد و بعد از آن سال 1399مجوز ملی تشکل مردمنهاد بچههای طاقت را دریافت کردیم.
طاقت با 14هزار عضو
از وقتی انجمن بچههای طاقت شکل گرفت، فعالیتهای این مجموعه دهان به دهان چرخید و بچهها یکییکی در اقصینقاط کشور همدیگر را پیدا کردند. شاید تنها چیزی که باعث شده بود همگی از جمع شدن زیر چتر این انجمن استقبال کنند، رنج یکسانشان بود؛ از برچسبی که ناعادلانه روزگار بر پیشانیشان چسبانده بود؛ بچه طلاق! بچههایی که از ترس پس زده شدن و دور افتادن از جمع دوستان و گروههای سنی ترجیح میدهند طلاق والدینشان را پنهان کنند و مشکل بزرگترشان برمیگردد به زمان ازدواج و قضاوتهای نابجایی که دربارهشان میشود؛ «از کجا معلوم ازدواجت منجر به طلاق نشود؟!» این جمله مشترکی بود که خیلی از بچهها در میان درددلها و جمعهای خودمانیمان مطرح میکردند.
طاقت بیشتر از کدام بچههای طلاق حمایت میکند؟
در بحث طلاق و آسیبی که به بچهها وارد میشود، سن زندگی بچهها با خانواده خیلی نقش دارد. قطعا فرزندی که یکدهه یا بیشتر را با خانواده سپری کرده با کودکی که سالهای اولیه زندگیاش را طی میکند از لحاظ وابستگی، تجربه دعواهای خانوادگی و تجربه چالشهای طلاق، خیلی فرق دارد. ما سعی میکنیم همه این گروهها را تحت حمایت برنامههای خود قرار دهیم، اما هر رده سنی به فراخور آسیبهایی که میبیند، خدمات میگیرد. طاقت فقط از بچههای طلاق حمایت نمیکند، بلکه از خانوادههای آنها هم حمایت میکند؛ به خصوص مادرانی که بعد از طلاق نیازمند حمایت مالی هستند از این حمایتها بهرهمند میشوند؛ البته ما سعی میکنیم اگر خانوادهها قبل از وقوع طلاق پایشان به مجموعه طاقت بازشود، هم پدر و هم مادر را با 2روی سکه طلاق روبهرو و حقیقتها را بیان کنیم و آنها را با چالشهایی که در پیشرو دارند، آشنا کنیم. خیلی اوقات این خدمات مشاورهای که ارائه میکنیم باعث میشود که خانوادهها بیخیال طلاق شوند و این برای ما بسیار خوشحالکننده است؛ هر چند تأکید میکنم ماموریت ما انصراف افراد از طلاق نیست، بلکه ما حمایت از بچههای طلاق در برابر آسیبهای روحی و روانی را دنبال میکنیم. خیلی از بچههای طلاق یا همان بچههای طاقت ما در مسیر طولانی طلاق والدین شکسته میشوند. مورد داریم روند جدایی یک زوج 9سال طول کشیده و هردو از هم 68مورد شکایت کردهاند؛ یعنی فرزندان آنها در ردههای سنی مختلف از کودکی گرفته تا نوجوانی شاهد چالش طلاق پدر و مادرشان بودهاند.