
قلقهای جراحی بافت تاریخی

زهرا رفیعی ، روزنامهنگار
در قلب هر شهری محلههایی وجود دارد که نمایندههویت تاریخی ساکنان آن شهر است. این محلهها محدود به کوچههای قدیمی، خانههای خشتی و بازارهای سنتی نمیشود؛ آدمها، قصهها و اعتقادات ساکنان این محلهها نیز با این هویت تاریخی گره خورده است. شهرها که بزرگ شوند محلههای قدیمی را در دل خود حل میکنند، بهطوریکه ساکنانش برای همرنگی با بافت رو به توسعه شهر، دیوارهای کاهگلی و پنجرههای رنگی را خراب میکنند و جایش را به آپارتمانهای نمای رومی میدهند. در سالهای اخیر، اجرای برخی پروژهها در شهرهای تاریخی توانسته بین توسعه شهری و حفظ میراث و هویت تاریخی پیوندی محکم ایجاد کند.
پنجمین روز از هفته میراث فرهنگی «میراث فرهنگی و توسعه شهری» نامگذاری شده است.
توسعه ناهماهنگ در بافت تاریخی
پژوهشگر و متخصص میراث فرهنگی با نگاهی انتقادی و کارشناسانه درباره بحرانهای ناشی از توسعه ناهماهنگ در بافتهای تاریخی شهرها بهویژه گرگان باور دارد که بازآفرینی شهری تنها زمانی موفق خواهد بود که فراتر از نگاه کالبدی به جان و روان شهر نیز توجه شود؛ جایی که خاطره، فرهنگ و حضور مردم اصل نخست است. جاوید ایمانیان با بیان اینکه توسعه شهری امری گریزناپذیر است و نمیتوان جلوی آن را در هیچ جامعهای گرفت، میافزاید: تدوین کنوانسیونها و منشورهای بینالمللی توانست میزان تخریب بافتهای تاریخی را در کشورهای توسعهیافته کندتر کند؛ اما این روند با شروع قرن بیستم و صنعتیشدن زندگی منجر به تخریب دیوارها و دروازههای شهرهای تاریخی ایران شد.
ایمانیان با اشاره به تجربههای موفق جهانی مثل دیدگاههای محافظهکارانه معماری که منجر به نجات بافت تاریخی وین شده است، اظهار میکند: مداخله در این بافتها باید با حساسیت و دقت بسیار انجام شود؛ زیرا کوچکترین خطا میتواند به نابودی هویت تاریخی بینجامد. مداخله در بافت تاریخی همچون جراحی یک فرد سالخورده است و باید با دقت، دانش و حتی پرهیز از جراحی باشد.
مردم هم در حفاظت نقش دارند
این متخصص میراث فرهنگی میگوید: حفاظت از بافت تاریخی در مقابل توسعه شهری فقط برعهده نهادهای دولتی نیست؛ مردم نیز در آننقشی اساسی دارند. مردم باید آموزش ببینند که چرا حفظ هویت تاریخی شهرشان اهمیت دارد.
متأسفانه امروزه بهدلیل تغییر سبک زندگی و جابهجایی محل زندگی نسلهای مختلف، بسیاری از افراد با بافتهای قدیمی احساس دلبستگی نمیکنند. این گسست بهویژه زمانی رخ میدهد که افراد دیگر در محلههایی که پدران و پدربزرگانشان زندگی میکردند، حضور ندارند.
ایمانیان با بیان اینکه برای ایجاد دوباره این دلبستگی، آموزش باید از سنین پایین آغاز شود، میافزاید: همانطور که در بسیاری از کشورها مرسوم است، از دوران ابتدایی باید کودکان با مفهوم میراث فرهنگی، ارزشهای آن و اهمیت حفاظت از هویت تاریخی آشنا شوند. این آموزش میتواند از طریق کتاب، بازی، برنامههای درسی و فعالیتهای مشارکتی در مدارس صورت گیرد.
او با اشاره به اینکه شهرها بیشتر جایی برای ماشینها شدهاند تا انسانها، میگوید: توسعهای که منجر به تخریب بافتهای تاریخی و بیهویتی در پیرامون آنها میشود، توسعهای نادرست است. اصولا بازآفرینی شهری، شبیه یک شوک حیاتی برای بیماری است که در آستانه مرگ قرار دارد. هدف این است که جان تازهای به کالبد فرسوده شهر دمیده شود؛ درحالیکه شوک کالبدی، بدون تداوم اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، اثر پایداری نخواهد داشت.
مشارکت شهروندان
ایمانیان میگوید: اگر مردم احساس کنند که حفظ یک بافت یا خانه تاریخی برایشان ارزشافزوده، اعتبار و حتی سود اقتصادی به همراه دارد، خود در مسیر احیای آن قدم میگذارند؛ اما اگر فقط به آنها گفته شود که باید از این میراث حفاظت کنند، بدون آنکه ارزش واقعی آن برایشان روشن شود، این پروژهها با شکست
مواجه میشود.
او به یک نمونه موفق هم اشاره میکند و آن بازار تبریز است و توضیح میدهد: پیش از مرمت یک چهارسوق توسط سازمان میراثفرهنگی و سپس ثبت جهانی بازار، قیمت مغازهها ناچیز بود؛ اما پس از آن، ارزش اقتصادی و اعتباری بازار چندبرابر شد و خود بازاریان برای مرمت و احیای آن اقدام کردند.
این موفقیت نتیجه پیوند میان ارزش اقتصادی، فرهنگی و مشارکت مردمی بود. علاوه بر تبریز تا حدودی در روستاهای ماسوله و ابیانه و محله فهادان یزد علاوه بر کالبد، زندگی نیز جریان دارد؛ اما نمونه کامل و جامع موفق هنوز در کشور ما نادر است.