برگرفته از کتاب فرهنگ بروبچه های ترون
نوشته مرتضی احمدی
راهی شدن: به جنب و جوش افتادن، به حرکت درآمدن، راه افتادن، روانه شدن.
رو در ماندن: شرم حضور داشتن، خجالت کشیدن (همچنین: رودرواسی داشتن).
زبونزرگری: زبان مخصوص طلاسازان و طلافروشان؛ زبان صنفی.
زدن به سیم آخر: روانی شدن، عقل از سر کسی پریدن، دیوانه شدن.
سایه کسی را با تیر زدن: کنایه از دشمنی شدید داشتن (همچنین: به خون کسی تشنه بودن).
سر کسی توی لاک خود بودن: به کسی کاری نداشتن («کاری به کار احدالناسی ندارد، تو کوک دیارالبشری نمیرود»).
شِرتی: بیمقدمه، بیجهت، ناگهان، یکهو، شرتی پرتی.
شُل کن سفت کن درآوردن: مردد بودن، مذبذب بودن، تصمیم نگرفتن.
عَبدل: ابله، هالو، کودن، سادهلوح، نادان، خیلی بیشعور، شوت.
عمو یادگار: خونسرد، بیخیال، بیفکر، بیتوجه («عمو یادگار خوابی یا بیدار»).
غازی: لقمهای بزرگتر و پرمحتواتر از لقمه معمولی.
غَلت و واغلت: غلت زدن، غلتیدن، غلت خوردن، از این پهلو به آن پهلو پیچیدن.
فِزنات: زهوار در رفته، فرسوده، از هم گسیخته (همچنین: زپرتی).
فیرینی: خوراکی که با آرد برنج و شیر و شکر و گلاب و آب تهیه میشود.
قَپون: ترازوی بزرگ برای کشیدن بارهای خیلی سنگین.
معماری
استانداردترین پلهها در ساختمان مشروطه
پله یکی از مهمترین اجزای خانه است که در معماری ما ایرانیها تاریخچهای هزار ساله دارد. کافی است به خانههای قدیمی، کاخهای پادشاهان و دیگر مراکز مهم سالهای دور کشور نگاهی بیندازیم تا ببینیم پله در معماری ایرانی چه جایگاهی داشته است. اما شاید کمتر کسی به این موضوع فکر کرده باشد که اساساً پلههای استاندارد چه ویژگیهایی دارد و در کدام ساختمانها میتوان نشانی از این پلههای استاندارد گرفت. واقعیت این است که اگر از معماران بنام ایرانی سراغ استانداردترین پلههای کشور را بگیرید همه از پلههای تختجمشید میگویند؛ پلههایی که این روزها برای مراقبت و حفاظت به موزه «ایران باستان» منتقل شده و در معرض دید علاقهمندان به تاریخ و هنر معماری قرار گرفته است.
حدود 140 سال پیش بود که پای پلههای استاندارد به پایتخت هم باز شد و این روزها علاوه بر پلههای تختجمشید میتوان سراغ استانداردترین پلههای کشور را در ساختمان مشروطه گرفت. داستان ساخت این پلهها از این قرار است که «میرزا مهدیخان ممتحنالدوله شقاقی» نخستین مهندس آرشیتکت ایرانی با الگوبرداری از پلههای تختجمشید، پلههای کاخ «میرزا حسینخان سپهسالار» یا همان ساختمان مشروطه و مجلس شورای ملی را ساخت و به اینترتیب پای نخستین پلههای استاندارد به تهران باز شد.
اما اینکه اساساً پلههای استاندارد چه ویژگیهایی دارد سؤالی است که «نصرالله حدادی» پژوهشگر تهران قدیم در پاسخ به آن میگوید: «در قدیم پلههایی که در خانهها به کار میرفت پلههایی با ارتفاع 10 تا 12 سانتیمتر بود. جوانترها پلهها را چند تا یکی میکردند و میانسالان هم به راحتی میتوانستند از آنها بالا بروند. ضمن اینکه فضای هر پله دقیقاً به اندازه کف پا بود و کسی که میخواست از پلهها بالا برود میتوانست کف پایش را کامل روی پلهها بگذارد. در حالی که این روزها گاهی شاهد وجود پلههایی هستیم که افراد فقط میتوانند بخشی از پایشان را روی آن بگذارند و همین موضوع باعث بر هم خوردن تعادل و زمین خوردن آنان میشود.»
نخستین ها
16نفر در خانه هر تهرانی
سرشماری نفوس و مسکن یکی از موضوعات بسیار مهم شهری است که به مسئولان کمک میکند با اطلاعاتی کامل و جامع به برنامهریزی برای توسعه شهرها بپردازند. به همین دلیل است که از سال 1335 شمسی هر 10 سال یکبار میزان جمعیت و بناهای کشورمان شمارش شده و بر مبنای این آمار، برنامهریزیهای مختلف شهری انجام میشود. اما شاید برایتان جالب باشد بدانید که نخستین سرشماری نفوس و مسکن از شهر تهران به سال 1269 قمری برمیگردد؛ یعنی زمانی که بیش از نیم قرن از پایتخت شدن تهران میگذشت. اینطور که «منصوره اتحادیه» تاریخنگار و مؤسس نشر تاریخ ایران میگوید از میزان جمعیت تهران در سال 1212 قمری که پایتخت تهران شد اطلاع دقیقی در دست نیست.
اما سیاحان خارجی جمعیت تهران در آن سال را بین 45 تا 50 هزار نفر تخمین زدهاند. تا اینکه در سال 1269 قمری نخستین سرشماری از تعداد ابنیههای تهران برای جمعآوری مالیات انجام شد و متعاقب آن میشد جمعیت پایتخت را هم حدس زد. براساس نخستین آماری که از شهر تهران در دست است پایتخت ایران در سال 1269 قمری 12 هزار و 585 ابنیه داشت که از این تعداد 7 هزار و 874 باب خانه و 4 هزار و 220 باب دکان بود. تکایا، امامزادهها، مساجد، کاروانسراها و تیمچهها، حمامها، مطبها، مکتبخانهها، چاپخانهها، توپخانهها و قورخانهها، انبار دولت و آبانبارها نیز از دیگر ابنیههای تهران بودند. «میرزا عبدالغفار اصفهانی» ملقب به «نجمالدوله» یا «نجمالملک» که از شاگردان دارالفنون بود و بعدها در سال 1286 قمری مأمور سرشماری جمعیت تهران شد مینویسد در آن سالها بهطور متوسط در هر خانه 16 نفر سکنی داشتند. به همین دلیل مورخان چنین محاسبه کردهاند که در سال 1269 قمری که در تهران 7 هزار و 874 باب خانه وجود داشت، قریب به 126 هزار نفر در پایتخت سکونت داشتند.
داستانهای شهر ما
پلوخوریهای قاجاری
نوگرایی و تجددطلبی در همه امور و حتی سبک زندگی از نوع اسباب و لوازم خانه تا نحوه پوشش و مراودات از مهمترین کارهای رضاخان با نشستن بر مسند قدرت بود. یکی از این کارها تغییر شکل صرف غذا و نحوه پذیرایی از مشتریان در غذاخوریها و چلوخوریهای آن دوره بود. تا قبل از حکومت پهلوی که دستور استفاده از میز و صندلی برای آنها صادر نشده بود بیشتر آنها فضایی کاملاً سنتی و باستانی داشتند و معمولاً مردم برای خوردن غذا روی زمین مینشستند. این دکانها چه بزرگ و کوچک دورتادورشان به اندازه یک ذرع بلندتر از زمین سکوبندی شده بالا آمده بود که روی آن حصیر، نمد یا قالیچه میگستردند و مشتری روی آن مینشست و برای اینکه مشتری با کفش روی قالیچه نرود و آن را آلوده و کثیف نکند زیر این سکوها طاقهایی ساخته شده بود که کفشهای مشتریها در آنها گذاشته میشد.
معمولاً وسط این دست دکانها حوض آب کاشیکاری کوچکی برای زینت و شستن دست مشتریها وجود داشت. دیوارهای آن تا قد یک آدم با کاشیهای بزرگ عکس برجسته پوشانده شده بود که هر صبح روی آن برای جلا و جلوه با پارچه روغنی دستمالتر میکشیدند. بالای این کاشیکاریها تابلوها و پردههای نقاشی جورواجور قلمکار، کوبیده و روی طاقچههای چوبی شیشههای شربت چیده شده بود. عقب دکان هم بساط و کوره کاشیکاری شده، دیگ و دیگچههای پلو، چلو و خورش و عقب آن انبار سوخت و اجاق و آشپزخانه بود که در آن آنجا غذا پخته و حاضر میشد. البته در بعضی مغازهها برای جلب مشتری یکسری بساط مثل پاتیلهای گوشت و خورش و دیگهای چلو و پلو و پیاله و بشقاب آن را بیرون مغازه قرار میدادند و با نصب چراغهای متعدد و زنگ و گوی و پر طاووس این بساط را تزیین میکردند.
شنبه 13 مرداد 1397
کد مطلب :
25554
لینک کوتاه :
newspaper.hamshahrionline.ir/vRjV
+
-
کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به روزنامه همشهری می باشد . ذکر مطالب با درج منبع مجاز است .
Copyright 2021 . All Rights Reserved