
آینه تاریخ
مجموعه کاخ گلستان، نه تنها در ظرافت و زیبایی کم نظیر است، که نمادی از دورههای مختلف تاریخ شهربه حسابمی آید

فاطمه عباسی
کاخ گلستان در همسایگی همهمه بازار بزرگ تهران و ساختمان معاصر مسجد ارگ، گزیدهای از تاریخ 2سده پیش نهتنها ایران، بلکه جهان قرن19 را در سینه دارد. اینجا صحن بارهای عام و سلامهای نوروزی ناصری تا تاجگذاری شاهان بعدی، اندرونی و بیرونی بخشی از تاریخ این مملکت است؛ از مردان مرصع به تاج و جواهرات که در ایوانها قدم میزدند تا زنانی که پشت برقعهای خود ناظر حکمرانی مردان خویش بودند و غلامان و ملیجکان و نوکرانی که امور سرای شاهان را رتقوفتق میکردند. اینجا روزگاری تاجگذاری پدر و پسر پهلوی، احمدشاه و مظفرالدینشاه قاجار را به چشم دیده است، عصری نشان اقتدار و صلح برپاشده توسط کریمخان زند بوده، روزی دیگر مدفن تحقیرآمیز استخوانهای او و نشان پیروزی آغامحمدخان شده، بعدازظهرها ناصرالدینشاه روی ایوانش قلیان چاق میکرده و تنها خدا میداند که دالانهایش نجوای چه دسیسهها و سیاستبازیهایی را به گوش شنیده و تالارهایش میزبان کدام مهمانان بوده است و اندرونی آن چگونه مسیر حکومت را تغییر میداده است. سالهای دور و سختی گذشته است اما هنوز کاخ زنده است؛ آنقدر زنده که در یک درنگ یک تا دوساعته میتوان تمام تالارها و اندرونی و بیرونی را گشت و در گذشته غرق شد.
محلی برای تاجگذاری
تخت مرمرینی که همانند قصههای اساطیر و کهن بر دوش دیو و پری قرار گرفته، در ایوان مرمر قرار دارد و تاریخی دورودراز را روایت میکند. ایوان را کریمخان میسازد و در مراسم خاص، امکان حضور مردم در کاخ و دیدار با پادشاه را میسر میکند. زمانی که آقامحمدخان به قدرت میرسد، دستور به جمعآوری آثار هنری قصر وکیل میدهد و آنها را از شیراز به تهران میآورد و ایوان ساده کریمخان را با ستون، مرمر، نقاشی و آینههای غنیمت گرفتهشده از خود او رنگوبویی تازه میبخشد. یادگاری آخر را نیز فتحعلیشاه باقی میگذارد؛ یک تخت از مرمر زرد که تداعیکننده
تخت سلیمان است و در زیبایی جای هیچ حرف و حدیثی باقی نگذاشته است.
عشق فرنگ
مشخص نیست که فکر داشتن یک ساختمان عظیم و بلندمرتبه نخستینبار چگونه به سر ناصرالدینشاه خطور کرد؛ شاید مشاهده تصاویر فرنگ و شاید هوس زیرنظرگرفتن قلمرو تحت فرمان از ارتفاع. هرچه بود، او در سال2821ق معیرالممالک را مأمور به ساختن بنایی پنجطبقه در سمت شرقی ارگ میکند و رویای او تنها 2سال بعد، یعنی در 4821ق رنگ واقعیت میگیرد و شمسالعماره ساخته میشود. از دیدگاه معماری و هنری، آینهکاری، گچبری، کاشیکاری و روح آرایش ایرانی به قلب یک سازه غربی دمیده شده تا معجونی خاص و منحصربهفرد از سنت و مدرنیته در کاخ گلستان تهران پدید آید.
جای خلوت کریمخان
یکی از جالبترین قسمتهای قصر، خلوت کریمخانی است که کریمخان زند آن را ساخته. آقامحمدخان قاجار بعد از رسیدن به تخت شاهی و کشتن کریمخان زند، استخوانهای او را در یک مکان سرپوشیده قرار داد. طبق روایات هدف او این بوده که بتواند هرروز استخوانها را لگدمال کند! البته سالها بعد پادشاهان پهلوی این استخوانها را در قم دفن کردند. باید بدانید در خلوت کریمخانی، سنگ قبر 2پادشاه معروف قاجاری، یعنی فتحعلیشاه و ناصرالدینشاه هم وجود دارد.
مجموعه تالارهای کاخ
تالار سلام در بالادست خلوت کریمخانی قرار گرفته و محصول هوس و حسادت ناصرالدینشاه به سازههای عظیم و باشکوه غربیهاست. او عمارتهای قدیمی باغ را تخریب کرد و به تقلید از موزههای فرنگی برای خود تالار سلام را برپا ساخت. همزمان با تالار سلام و در سمت غربی آن تالاری به نام آینه در حال اجرا بود. در ابتدای کار وظیفه نگهداری از تخت طاووس و تاج کیانی بهعهده این تالار قرار داده شده بود؛ اما دست روزگار پای کمالالملک را به آن باز کرد و یک نقاشی درجهیک سبب شهرت جهانی آن شد. تالارهای عاج، ظروف و برلیان دیگر دالانهاییاند که کاخ گلستان را تا اینجای تاریخ همراهی کردهاند. سرویسهایی رسیده از امپراتور روسیه، ملکه ویکتوریا، الکساندر سوم و ویلهلم بههمراه انبوهی نقاشی، گچکاری و آینهکاری در انتظارند تا شما آنها را ملاقات کنید.
شیوه هنردوستی
زمانی که ناصرالدینشاه برای نخستینبار از فرنگ دیدار کرد، شیفته شیوه هنردوستی، موزه و گالریهای آن دیار شد و به همین خاطر با بنانهادن نگارخانه بستری مناسب برای آویختن آثار هنرمندان ایجاد کرد. پس از ناصرالدینشاه نیز در دوره پهلوی دوم به مساحت نگارخانه افزوده شد و امروزه آثار هنری پیش و پس از دوره قاجار در این موزه مشاهده میشود.
زیبایی محض
اگر میخواهیدخود را مقابل زیبایی محض قرار دهید، باید سراغ عمارت بادگیر کاخ گلستان را بگیرید. به کف، سقف، دیوار، پنجره، نور، ستون و هرچه فکرش را بکنید به اشرافیترین شکل ممکن زیور آویختهاند و با هنر دست، آن را تزیین کردهاند.
مکث
تاریخچه
قصه از این قرار است که در سال۹۸۸ق و در زمان سلطنت شاهعباس، قصری ساخته میشود. موقعیت مناسب، آبوهوای مطبوع و چنارستانی که بنا را دربرگرفته بهطور طبیعی سبب گسترش و افزایش اهمیت سازه میشود؛ بهطوریکه 40سال بعد، زمانی که پیترو دلا واله ایتالیایی به آن میرسد، خبر از تولد یک ارگ سلطنتی میدهد. چرخ روزگار میگردد و پادشاه صلحجوی سلسله کوتاه زندیه روی کار میآید و ثمره سلطنت او برای کاخ افزایش توجه به بنا و احداث یک دیوانخانه است. 17سال پس از مرگ کریمخان زند، نوبت به آقامحمدخان میرسد که سکاندار مملکت ایران شود. برخلاف تمامی پادشاهان، انتخاب او نه مرکز کشور، نه شیراز و نه اصفهان، بلکه تهران است. پادشاه جدید، در پایتخت جدید، نیاز به محل اقامت دارد و چه جایی بهتر از کاخ گلستان که محبوب دشمن منفور و دیرینه او بوده است. از اینجا به بعد تاریخ کاخ با سوغاتیهای فرنگ ناصرالدینشاه، هنردوستی مظفرالدینشاه، جنبش مشروطه، فرار احمدشاه و تاجگذاری پادشاهان آخرین سلسه سلطنتی ایران گره خورده است.