• شنبه 30 فروردین 1404
  • السَّبْت 20 شوال 1446
  • 2025 Apr 19
یکشنبه 24 فروردین 1404
کد مطلب : 252654
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/vgXr8
+
-

2دختر خردسال در باند سرقت پدر

داخلی
2دختر خردسال در باند سرقت پدر

پدر بی‌رحم که سارق سریالی پایتخت بود، برای گمراه کردن مردم و پلیس از 2کودک خردسالش به‌عنوان همدست استفاده می‌کرد. به گزارش همشهری، چند شب قبل مأموران پلیس  زن و مردی جوان را هنگام سرقت لوازم خودرو دستگیر کردند. در تحقیق از متهمان معلوم شد که مرد جوان به نام علی یک مجرم سابقه‌دار است که در زمینه سرقت لوازم داخل خودرو و خرید و فروش مواد‌مخدر فعالیت دارد. این مجرم سابقه‌دار و همدستش که زنی جوان و کارتن‌خواب است به دستور بازپرش شعبه پنجم دادسرای ویژه سرقت، در اختیار کارآگاهان پلیس آگاهی تهران قرار گرفتند و آنجا بود که معلوم شد این باند 2عضو دیگر هم دارد؛ 2دختر خردسال یکی از متهمان به نام علی که در برخی از سرقت ها همراه او بودند. علی که سرکرده باند سرقت است از سرقت‌هایی می گوید که با همدستی دخترانش انجام می‌داد.

گفت و گو
پدر بی‌عاطفه

چه شد که تصمیم گرفتی، 2دختر خردسالت را وارد دنیای خلافکاران کنی؟
بچه‌هایم را با خودم می‌بردم تا کسی به من مشکوک نشود.
بچه‌هایت چند ساله هستند؟
2دختر 4و 6ساله.
چطور آنها را با خودت همراه می‌کردی؟
به آنها شیشه می‌دادم که چیزی متوجه نشوند.
همسرت از نقشه‌ای که کشیده بودی، باخبر بود؟
فهمیده بود که بچه‌ها را با خودم می‌برم، اما نمی‌دانست آنها را معتاد کرده‌ام. هر وقت می‌خواست اعتراض کند، او را تهدید می‌کردم.
با همدست دیگرت چطور آشنا شدی؟
با مریلا در پاتوق معتادان آشنا شدم. او هم سال‌هاست شیشه می‌کشد و کارتن‌خواب است. به‌خاطر تامین هزینه مواد‌مخدر حاضر شد با من همکاری کند.
در همه سرقت‌ها، بچه‌هایت را هم با خودت می‌بردی؟
تقریبا در همه سرقت‌ها بچه‌هایم را با خودم می‌بردم؛ البته به جز سرقت، قاچاق و خرید و فروش مواد‌مخدر هم می‌کردم‌. در اغلب معامله‌هایم، بچه‌ها را با خودم می‌برم تا گیر نیفتم.
اما وقتی پلیس مچتان را در آخرین سرقت گرفت، بچه‌ها همراهت نبودند؟
آن شب  بچه‌ها نبودند و چون نبودند گیر افتادم.
چند وقت است که سرقت می‌کنید؟
8ماهی می‌شود. قبلا 5، ‌6مرتبه به جرم سرقت لوازم داخل خودرو دستگیر و زندانی شدم. آخرین بار 8‌ماه قبل از زندان آزاد شدم.
از سرنوشت بچه‌هایت خبر داری؟
بعد از دستگیری، شنیدم که به بهزیستی سپرده‌ شده‌اند تا با کمک مددکاران این سازمان، شیشه را ترک کنند. حالا که فکر می‌کنم می‌بینم من چه پدر بی‌رحمی بودم که با جان جگرگوشه‌هایم بازی کردم.


 

این خبر را به اشتراک بگذارید