
فراتر از تراموا...

محسن مهدیان؛ مدیرمسئول
نخستین بسته حملونقل عمومی شامل 189دستگاه اتوبوس برقی، 1700تاکسی برقی شاسی و خط یک تراموای هوشمند افتتاح شد. بستههای دوم و سوم در راه است. مثلا این 189دستگاه اتوبوس برقی از 3هزار دستگاهی است که بهزودی به خیابانها میرسند.
این آمار را وقتی در مقایسه با گذشته ارزیابی کنیم معنادارتر میشود. بهعنوان مثال در همین یک مورد اتوبوسها، 3 سال پیش تهران 1800اتوبوس داشت که 1000 دستگاه غیرفعال و تنها 800مورد مسافر جابهجا میکرد. و حالا ظرف این 3سال 2100دستگاه اتوبوس فعال شده است که بهزودی به 3400دستگاه میرسد. یا نمونه دیگر واگنهای مترو است که با اجرای طرح تحولی در مدیریت شهری به اندازه 25سال گذشته واگن وارد چرخه
میشود.
اما واقعیت این است که اهمیت ماجرا به این اعداد و ارقام نیست، نکته با اهمیت این است که این طرح دارای یک پیوست هویتی است که باعث میشود حملونقل عمومی تهران به قبل و بعد از افتتاح تقسیم شود.
کدام پیوست؟
یکم. طرح تحول حملونقل شهری برپایه یک تحول درونزاست. تحول درونزا به این معناست که جلوهای از مردمسالاری دینی است. طرح «من شهردارم» از همین جهت اهمیت دارد که به مردمسالاری دینی و مشارکت دادن مردم به تعیین سرنوشت خود مرتبط است. از اینرو طرح تحول حملونقل شهری بهعنوان تحقق مهمترین مطالبه عمومی مردم در شهر تهران حائز اهمیت است.
دوم. طرح تحولی حملونقل شهر تهران دارای چند پیام روشن مدیریتی است. اول از همه تحقق شعار «ما میتوانیم» است. توجه کنیم که سالها مدیریت شهری تهران به بهانه تحریم و بیپولی حتی یک دستگاه اتوبوس یا واگن نتوانسته بود به سیستم حملونقل عمومی شهر اضافه کند. دوم نیز معنای واقعی و راستین وفاق است. اینکه شهرداری تهران در کنار شورای شهر، دولت و دیگر دستگاهها بتواند به مردم خدمت کند. وفاق حقیقی یعنی همین. کنار هم باشیم برای کار بیشتر و خدمت بیشتر به مردم. انقلابی گری یعنی خدمت به مردم ولاغیر. این نگاه میتواند شهر را با سرعت مضاعف، به جهت کالبدی و معنایی متحول سازد.
سوم. فصل جدید حملونقل عمومی دارای یک تحول فناورانه و دانشبنیان است که شاخص آن برقیسازی است. به سخن دیگر مدیریت شهری با ارتقای کمی و کیفی این ناوگان هم حملونقل عمومی را ارتقا بخشیده است و هم پاکسازی زیستمحیطی شهر را. با این هدف تلاش کرده است برق لازم برای این ناوگان را با طرحهای دانشبنیان، خارج از مدار برق خانهها و صنعتیها و مثلا از زبالههای شهر تامین کند.
چهارم و در نهایت اجرای این دست طرحها تلاش برای تحول روحی و انسانی در شهر است. مهمترین رکن برای یک جامعه معنوی توجه به انسانهایی است که دارای کرامت نفس و تعالی روحیاند. مدیری میتواند در این راه قدم بردارد که با اقداماتش به مردم و جامعه خود حس کرامت ببخشد. به همین دلیل است که گفته میشود حاکم نهتنها خدمترسان صرف بلکه باید خدمتگذار باشد. یعنی مردم با تمام وجود حس کنند عدهای به اسم مدیر برای آنها خادمی میکنند. این حس کرامت انسانی است که اولا منتج به مسئولیتپذیری و مشارکت میشود و در نهایت کمک میکند هویت معنوی و انسانی شهر ارتقا یابد. طرح تحولی حملونقل عمومی یک طرح ضدتبعیض و عدالتخواه است که خاصه به اقشار متوسط و ضعیف جامعه عزت نفس میبخشد.
این طرح تنها یک جلوه و رشته از خدمات متعالی و متکی به این تحول چهارگانه است و هنوز تا تحقق مدیریت شهری الگو، شهر الگو و شهروند الگو راه بسیار است.