
تصویر محبت روی دیوارها
ماجرای دیوارنوشته تازه شهر تهران که پیام انسانی دارد

مهتاب خسروشاهی- روزنامه نگار
با ما حرف میزنند؛ دیوارهایی که بهظاهر سخت و سرد و سنگیاند؛ دیوارهایی که حتی نقاطی از بدنشان ریخته و شکسته یا از گردوغبار، صورتشان تیره شده. زبانشان، نقشهایی است که آدمهای این شهر روی تن آنها حک میکنند. «دیوارنوشتهها» - به هر شکلی باشند- همواره موضوعی را «حکایت» میکنند؛ این آثار حرفشان را به شیوههای مختلف میگویند؛ با دستخطهایی خوش یا شکلهایی خاص تا انواعی با دستخطهای کجومعوج تا نقاشیها و گاهی هم ترکیبی از هر دو. اگر شهرگردی با پای پیاده باشید، احتمالا دو نوشته «مهر» و «محبت» را روی دیوار، تیر چراغ برق و... محلههای مختلف دیدهاید؛ 2نوشتهای که انگار قرار است آنچه را از خاطر بردهایم، یادآوری کنند. مهر و محبت، بهانهای شد تا به ماجرای دیوارنوشتههای جدید شهر تهران بپردازیم.
گربه کوچک، پشت به دنیا نشسته. خودش را پای بلندای تنگ سیمانی تیر چراغ برق یا جعبه مستطیلی پست برق، جا کرده. روی پلاک نوشته: «محبت». معلوم نیست گربه به فکر محبت است یا تلاش دارد آن را به ما یادآوری کند! اما «محبت» در این ماجرا تنها نیست؛ چراکه این کلمه در مکانها و محلههای مختلف شهر تهران، به شکلی خودش را یادآوری میکند؛ برای مثال روی کیوسک برق بهتنهایی یا همراه با کوه و خورشید یا با همان ترکیب، روی دیوار. گاهی هم فقط یک خورشید، محبت را همراهی میکند. گاهی هم محبت، تنهاست و به عظمت همین کلمه، روی دیوار بهتنهایی نقش بسته است. در تصویری دیگر، در جای دیگری از شهر و گاهی روی دیوار کناری تصویر اول، محبت را پرندهای به نوک گرفته و خورشید کوچکی هم بالای سر یا کنار دست آن، میدرخشد. گاهی هم مردی سوار بر اسب با پلاکاردی که روی آن کلمه محبت حک شده، در حال آمدن از سمت دیوار به سمت شهر. به تصویرها که نگاه کنید، به غیر از کلمه محبت، چند شاخص مهم را در آنها میبینید؛ نخست اینکه تصویرها تکرنگ و با قلممویی مشکی طراحی شدهاند. دوم اینکه، پسزمینه رنگی ندارند؛ انگار که طراح خواسته باشد «محبت» و همه شاخصهای دیگری را که به آن اضافه کرده، بدون واسطه رنگ، روی دیوار نقش بزند و همین سادگی، جلبنظر کند. سوم اینکه درهمه تصویرها، به غیر از تکرار کلمه محبت- که اصل پیام است - خورشید، کوه، گربه، پرنده و آدم - به تعداد محدود - حضور دارند. چهارم اینکه، طراح از ستون باریک
چراغ برق تا پهنه دیوار تا کیوسکهای برق را برای طراحی خود انتخاب کرده و پنجم اینکه طرحها، محدویت مکانی ندارند. به این معنی که آنها را میتوان در همه محلههای شهر تهران دید. بیشترین طرحها را میتوانید در خیابان غزالی، پایینتر از چهارراه کالج و تمام طول خیابان نجاتاللهی (ویلای سابق) ببینید. خیابان فیاضبخش (الهیه سابق) و خیابانهای منتهی به میرداماد، ظفر و پاسداران از مکانهای پرتکرار این طرح است.
مهر به محبت اضافه شد
کلمه «محبت» انگار بهتنهایی خواسته طراح را برآورده نکرده است. بههمین دلیل بهتازگی کلمه «مهر» را هم به محبت اضافه کرده تا پیام و حسش را بهتر بتواند به مردم شهری که آسمانشان اغلب خاکستری است، منتقل کند. اما اینبار از قالب خاصتری استفاده کرده؛ «انسان». اگرچه بازهم قالبهای دیگر وجود دارند اما شکل انسانی آن شاخصتر است. بزرگترین آن، درست کمی بالاتر از سهراه ضرابخانه، نرسیده به تقاطع گلنبی- پاسداران است. کلمه مهر هم شبیه به محبت، گاهی تنهایی و گاهی با همان شاخصها یعنی خورشید، کوه و گربه دیده میشود اما دفعههای تکرارش هنوز کمتر از محبت است. اضافه کنیم که گاهی هم به بعضی طرحها، پنجره اضافه شده است.
اما تازهترین طرح، مهر 2انسان به هم است؛ 2تنه انسانی که از سر و دست به هم متصل و اندیشه یکسانی را حکایت میکنند: «مهر ما» این تصویر چند وقتی است که نبش نگارستان دوم (شهید محمد کاشیها) دیوار خالی و خرابه مقابل آن را زیبا کرده است. تصویر همان مؤلفههای سادگی، تکرنگی و شعار مهر و محبت را به همراه دارد.
اولین بار با رنگ اُخرایی میرزا
نقاشیهایی به رنگ اُخرایی که با قلممو روی دیوارهای شهر ظاهر شدند؛ بهویژه دیوارهای کاهگلی، آسیبخورده و بیشتر در محلههای قدیمی. تصویرهایی با الهام از نقاشیهای انسان نخستین در غارها. اساس طرحها، یک زن و مرد و گاهی فقط یک زن است؛ روایت میان این دو عاطفی است و نشاطآور؛ حتی وقتی زن تنها راوی قصه خودش بر دیوار این شهر است. بعدها اسم نقاش را شناختند؛ «میرزا حمید». حالا نقاشیهای او را در همه مناطق شهر تهران و شهرهای دیگر هم میتوان دید که از بزرگترین و شاخصترین آنها میتوان به نمونهای زیر پل حافظ، خیابان شاداب - از خیابانهای بین نجاتاللهی و شهید قرنی - یا کوچه ارباب جمشید از کوچههای منتهی به خیابان منوچهری اشاره کرد.
فقط چند شاخه گل
درست زیر پل کریمخان، روبهروی راسته کتابفروشیها، وقتی از سمت غرب به شرق میآیید، گلهای بیشمار کوچکی را زیر پایه پل میبینید. هیچ کلمهای از مهر و محبت نیست؛ اما بهنظر میرسد - با توجه به سبک نقاشی - کار، کار همان طراح مهر و محبت باشد. درست سمت دیگر پایه پل، نزدیک به خیابان قرنی هم میتوان پرندههای «میرزا حمید» را دید. خدا را چه دیدید، شاید این پرندهها روزی بال درآوردند و به گلها رسیدند و شهر ودل آدمهای این شهر، بهار شد.
از پیام تا بیشکلی
یک جمله عذرخواهی؛ مثل آنکه روی دیوار حوالی میدان فردوسی نوشته شده: «مراببخشید» یا ریزریز نوشتههای نقشبسته در یکی از کوچههای خیابان نجاتاللهی و چند بیت شعر نوشتهشده بر دیوار دانشگاه امیرکبیر، درست زیر پل حافظ. اما همیشه ماجرا این نیست. گاهی هم خطنوشتهها فقط خط- نقاشی است؛ مثلا 2حرف انگلیسی به شکل گرافیتی نوشته شده. گاهی هم یک کلمه که در نگاه اول خوانا نیست و کمی که دقت کنید، کلمهای انگلیسی پیش چشم شما خوانا میشود.