![بازیگران فیلم بازار سیاه](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/20/farhang/28-01.jpg)
بازیگران فیلم بازار سیاه
درباره رونق همیشگی خرید و فروش بلیتهای جشنواره فیلمفجر
![بازیگران فیلم بازار سیاه](/img/newspaper_pages/1403/11-%20bahman%20jadid/20/farhang/28-01.jpg)
سحر جعفریانعصر- روزنامه نگار
برایشان فرقی نمیکند، شوهر ستاره خوب بفروشد یا خون رها بهخاطر فقر و فاقه پایمال نشود یا امین حیایی از پس پدرانگی برای زیبا برآید یا حتی موسی، فاتح گیشهها معرفی شود و رضا عطاران از شباهتش به صدام بازی بگیرد... . درهرحال آنها خود، خواسته یا ناخواسته بازیگرند و اغلب از میان درام و کمدی این روزهای برگزاری چهلوسومین جشنواره فیلمفجر، سوررئالهای عجیب و غریب خلق میکنند؛ از ایجاد بازار سیاه در حاشیه معتبرترین جشنواره سینمایی کشور تا خرید و فروش بلیتهای 80هزارتومانی به نرخهای غیرمعمول چند صدهزار تومانی و گاهی هم چند میلیون تومانی. سیاهی لشکر این فیلم هم یا سفیدند مانند آنها که سخاوتمندانه از سهمیه بلیتهای ارگانی خود مقابل یکی از 34مجموعه سینمایی با 54سالن (33فیلم در بخش اصلی و 4انیمیشن) میبخشند یا خاکستریاند مانند عاشقان واقعی سینما که حیران بلیتی سرگردان در بازار سیاه میچرخند. نقشآفرینی قسمتهای دارک و وحشت آن را هم کسانی بر عهده دارند که بنا به دلایلی غیرسینمایی و غیرفرهنگی از لاکچریبازی تا خودنمایی بر سیاهی این بازار و حباب قیمتهایش میافزایند.
برندگان لاتاری سهمیههای ارگانی
نه آنقدر دستشان باز و جیبشان گل و گشاد است که سر از بازار گران سیاه خرید و فروش بلیتهای جشنواره فیلم فجر درآورند که برای تماشای فیلم موردعلاقه خود بلیتهای 80هزار تومانی را به مبالغی تصاعد یافته از 800هزارتومان تا شاید چند میلیون تومان تهیه کنند و نه آنقدر بیخیال سینما و حاشیههایش هستند که فیلمها بهویژه فیلمهای جشنوارهای که آوازهشان از ژانر، فیلمنامه، کارگردانی، رلهای نقش اول، نابازیگران و بودجه ساخت میپیچد، نادیده بگیرند. از این روست که با اطلاع از برنامه اکران سینماهای برگزیده جشنواره، راهی یکی از آنها میشوند تا بلکه در بلیتیابی، بخت یارشان شود. اینان، به تجربه میدانند پرسه حوالی سینماهایی که به ارگانهایی خاص تعلق دارند، آن هم در ساعتهای منتهی به اکران، خالی از لطف نیست و شاید که سیمرغ، این پرنده افسانهای ایرانی (نشان جشنواره فیلم فجر) بهجای همای سعادت بر شانههایشان بنشیند و بلیتی دستشان را بگیرد. یکی مانند جلیل که عشق سینماست و کارگری ساده. او چند سالی است که در 10روزههای برگزاری جشنواره حوالی یکی از سینماهای میدان انقلاب میپلکد: «کارکنان بعضی ارگانها سهمیه بلیت فیلمهای فجر را دارند... . بعضیهایشان این سهمیهها را میفروشند و بعضیهایشان هم سخاوتمندانه، لحظه آخری میبخشند... . تا امروز از این بلیتها که حکم لاتاری دارد 5تا گیرم آمده.» یا احمد که یکی از همان سهمیهداران سخاوتمند است: «نمیدانم چرا ولی تا به حال به فروش سهمیهام فکر نکردهام... . آنها را میدهم به کسانی که جلوی سینما انتظار بلیت دارند؛ بعضیهایشان فرهنگیاند و بعضیهایشان هم فقط بیکارند.»
سیمرغ بلورین برای آقای دلال و جناب خریدار
نه فیلمبین حرفهایاند و نه از میزانسن، سکانس، آنونس، تراولینگ، دکوپاژ، مونتاژ، سناریو و راکورد سر درمیآورند. با این حال اغلب در بازار سیاه خرید و فروش بلیتهای جشنواره فیلمفجر حضوری فعال داشته و دارند. اینان، 2گروهند؛ یکی دلالان و دیگری خریداران دست بهجیب که عباس، متصدی قدیمی گیشه یکی از سینماهای شلوغ این روزهای جشنواره فیلمفجر درباره آنها میگوید: «من اگه توی جشنواره فیلمفجر کارهای بودم حتما به این دلالان و به اون مشتریهای دستبهنقد سیمرغ بلورینی، دیپلم افتخاری یا لوح زرینی میدادم. به خدا که اینا یه جور مهارته، ولی خب مهارت خوبی هم نیست.» اوج کار دلالان معمولا روزهای منتهی به شروع جشنواره است که کمتر کسی از کیفیت فیلمها خبر دارد و بیشتر به اعتبار نام کارگردان یا بازیگران فیلم، سعی در تهیه بلیت به هر قیمتی دارند؛ قیمتهایی که در اواسط و اواخر کار جشنواره با افزایش حاشیه، نقد و استقبال از برخی فیلمها، سیر صعودی بهخود میگیرند. رد و نشان تعدادی از این دلالان در شبکههای مجازی و سایتهای خرید و فروش اینترنتی آشکارا پیداست.