حاتمی کیا با نسخه سینمایی سریال تاریخی عظیمش به جشنواره آمده است
موسی به روایت ابراهیم
این شاید دشوارترین و مهمترین فیلم این سالهای حاتمیکیا باشد؛یکی از شاخصترین فیلمسازان نسل انقلاب و دفاعمقدس که پس از شروعی مثالزدنی با «دیدهبان» و «مهاجر» که منتقدان برایش فرش قرمز پهن کردند و با دیدن فیلمهایش یاد ساموئل فولر و هوارد هاکس افتادند (مقایسههایی که امروز نادرست بهنظر میرسند) و در دهه70 با ملودرام جنگی «از کرخه تا راین» اعلام حضور برای مخاطب گسترده کرد. محبوبیت عام برای حاتمیکیا در دهه70 معنا شد و مشخصا با «از کرخه تا راین» و «آژانس شیشهای» او نشان داد که نبض تماشاگر را در دست دارد و روح زمانه را میشناسد؛ حاتمیکیایی که از سینمای جنگ کنارهگیری کرد ولی از روایت قصه آدمهای جنگ، سر باز نزد. تنفس در هوای تازه، در «به رنگ ارغوان» ثمربخش از کار درآمد و در عوض در فیلمی چون «دعوت» همه دوستدارانش را با ناامیدی از سینما بیرون فرستاد. داستان حاتمیکیا در دهه90 داستان فیلمسازی بود که برای بازگشت به حال و هوای مأنوس گذشتهاش میکوشید ولی کمتر نتیجه میگرفت. «خروج» آخرین فیلم حاتمیکیا، جز بازی فرامرز قریبیان متاعی برای عرضه نداشت.
در روزهایی که دل همه برای حاتمیکیای دهههای 60 و 70 تنگ شده، او درگیر سریالی عظیم شده که حالا نسخه سینماییاش به فجر چهلوسوم رسیده است. «موسی کلیمالله» مقدمهای است بر سریالی که احتمالا سالها وقت حاتمیکیا را خواهد گرفت. اولین بازخوردها از نمایش فیلم از تلاش برای بیان روایت روز در دل ماجرایی تاریخی حکایت دارد. حاتمیکیایی که دوست میداشتیم، قصهگوی خوبی بود و امیدواریم موسی به روایت ابراهیم از آزمونی دشوار به سلامت بیرون آمده باشد.