ایرانی واقعی
یک ضربالمثل ژاپنی میگوید: «به خاطر میخی نعلی افتاد، به خاطر نعلی اسبی سقوط کرد، به خاطر اسبی سواری مرد، به خاطر سواری جنگی شکست خورد و کشوری نابود شد و همه اینها به خاطر کسی بود که میخ را خوب نکوبید.»
دوستی که در نمایندگی یک شرکت ژاپنی کار میکند، تعریف میکرد رئیس ژاپنیاش هر ماه وقتی حقوقش را به دلار میگیرد از طریق صرافیهای بانک مرکزی و با قیمت ارز 4200 تومانی، ارزش را به تومان تبدیل میکند. او میگفت ما (2نفر از کارمندان شرکت که در جریان کارش بودیم) تصور میکردیم که این بنده خدا با توجه به اینکه چند ماهی بیشتر نیست به ایران آمده، به فوت و فن زندگی در ایران آشنا نیست، نمیداند که دلارهایش را میتواند از طریق برخی از صرافیها یا دلارفروشهای کنار خیابان دوبرابر قیمت 4200 تومان بفروشد؛ بنابراین تصمیم گرفتیم به عنوان کارمندانی که راه و چاه زندگی در ایران را میدانیم آن را به عنوان رازی در اختیار او هم قرار دهیم تا با حقوق دلاریاش بتواند پول بیشتری بهدست بیاورد. او میگفت با توجه به این شرایط برای رئیس، ماجرا را تعریف کردیم و گفتیم که اختلاف قیمت ارز دولتی با ارز آزاد بیش از 4 هزار تومان است و برخی از روزها حتی بیشتر از این حرفها هم میشود و خیلی راحت میتواند دلارهایش را گرانتر بفروشد و پول بیشتری به دست بیاورد، حتی پیشنهاد دادیم که اگر دوست داشته باشد ما با کمال میل حاضریم این کار را برایش انجام دهیم. اما حرفهای ما که تمام شد رئیس ژاپنیمان لبخندی زد که از صد فحش بدتر بود و گفت: «چهارراه استانبول را میشناسم ولی من نماینده ژاپن در کشور شما هستم و برای ارائه راهکارهایی برای توسعه صنعتی به ایران آمدهام و در قراردادی از دولت شما پول میگیرم، پس چطوری خودم بر خلاف این موضوع عمل کنم؟»
دوستم میگفت بعد از حرفهای رئیسم به این فکر کردم که من ایرانی هستم یا او؟