در جریان تازهترین عملیات پلیس امنیت و اطلاعات تهران، 15شرور خشن دستگیر شدند
از بریدن گوش مغازهدار تا حمله به بیمارستان
الهه فراهانی- روزنامهنگار
در تازهترین عملیات پلیس اطلاعات تهران، 15شرور که در جریان 3پرونده جداگانه، درگیریهای خونینی را در پایتخت رقم زده بودند، دستگیر شدند. یکی از این پروندهها مربوط به دستگیری 6شرور است که در مقابل بیمارستان لقمان، اقدام به درگیری، تخریب و قدرتنمایی کردند.
بهگزارش همشهری، سرهنگ سعید راستی، رئیس مرکز عملیات سازمان اطلاعات پلیس تهران درباره این عملیات به همشهری گفت: همکارانم چندین گروه از اراذل و اوباش حرفهای را که در مناطق یافتآباد، جیحون، خزانه و بیمارستان لقمان اقدام به درگیری، تخریب و قدرتنمایی کرده بودند، دستگیر کردند.
او افزود: نخستین پرونده درباره درگیری در بیمارستان لقمان است. این درگیری به واسطه بستری شدن یکی از اراذل و اوباش در این بیمارستان رخ داد. چند نفر به دوستان این فرد که در مقابل بیمارستان حضور داشتند، حمله و اقدام به درگیری و تخریب اموال کردند که همگی دستگیر شدند. وی ادامه داد: پرونده بعدی مربوط درگیری اراذل و اوباش با 3کارگر هنگام اسبابکشی در خیابان استاد معین بود. در این پرونده 3کارگر در حال استفاده از آسانسور برای جابهجایی اثاثیه بودند که یکی از ساکنان که از اراذل و اوباش است همراه دوستانش، 3کارگر را با قمه زخمی کردند. این 3کارگر دچار قطع عضو شدند و متهمان هنگام دستگیری روی پلیس هم قمه کشیدند که هدف گلوله پلیس قرار گرفتند و بازداشت شدند.
سرهنگ راستی گفت: پرونده سوم، مربوط به درگیری در خیابان جیحون است. در این پرونده تعدادی از اراذل و اوباش برای یک شهروند که مقابل واحد صنفی خودش ایستاده بوده، مزاحمت ایجاد کردند و پس از درگیری، با قمه گوش او را بریدند. 2نفر از متهمان این پرونده، هنگام دستگیری هدف گلوله قرار گرفتند و در بیمارستان سجاد بستری هستند.
بهگفته سرهنگ راستی، امسال تیراندازی پلیس برای دستگیری اراذل و اوباش با افزایش 120درصدی روبهرو بوده؛ چراکه امنیت مردم خط قرمز پلیس است و مأموران به اوباش اجازه قدرتنمایی نخواهند داد.
گفت وگو
درگیری در بیمارستان
یکی از مهاجمان به بیمارستان لقمان، جوانی 25ساله است. همه بدنش خالکوبی است و میگوید زمانی در تایلند تتوکار بوده و حالا جرمش درگیری و شرارت است. گفتوگو با وی را بخوانید.
از ماجرای درگیری بگو؟
آن شب کاملا اتفاقی سر از بیمارستان لقمان درآوردیم. یکی از بچههای ما چند روز قبلتر با گروه رقیب درگیر و زخمی شده بود. او در بیمارستان لقمان بستری بود و آن شب وقتی گروه رقیب را در مقابل بیمارستان دیدیم، آنها از ترس به داخل بیمارستان لقمان فرار کردند. ما هم بهدنبالشان رفتیم. با قمه و چاقو به در و دیوار بیمارستان میکوبیدیم تا رعب و وحشت به جان آنها بیندازیم اما اموال عمومی را تخریب نکردیم و فقط هدفمان ترساندن گروه رقیب بود.
اما شیشه یک خودروی 207 را شکستید؟
ماشین مقابل بیمارستان پارک شده بود. ما تصور کردیم برای گروه رقیب است، اما برای یک شهروند عادی بود. درواقع اشتباه کردیم؛ چون خیلی عصبانی بودیم.
دلیل اختلافتان با گروه رقیب چه بود؟
کریخوانی. همه ما بچههای میدان قیام هستیم. گروه رقیب میخواست طوری برای اهالی محل جابیندازد که گندهلات محل است، اما حقیقت ماجرا این بود که محله در دست ما میچرخید.
در جریان این درگیری، چند نفر زخمی شدند؟
هم من زخمی شدم و هم بچههای گروهم؛ البته تعدادی از بچههای آن گروه هم زخمی شده بودند.
سابقهداری؟
سابقه قاچاق کالا و درگیری دارم. انگیزههای درگیری هم همان کریخوانی و گندهلاتی بود. درواقع دوست دارم همه از من حساب ببرند، اما یک گروه پیدایش شده بود و میگفت ما قدرتمان بیشتر است؛ حتی در اینستا هم استوری میکردند و برای ما کری میخواندند؛ البته بچههای من هم کم نمیآوردند و آنها هم با استوری جوابشان را میدادند.
روی دستانت آثار چاقو و تتو است؟
چاقو و قمه که بهخاطر درگیریهای متعدد است؛ حتی گروه رقیب هم چند وقت قبل بهخاطر همین کریخوانیها به سمت ما هجوم آوردند و زخمیمان کردند. تتو هم که بهخاطر علاقهام است. من خودم در تایلند دوره دیدهام و همه به من میگویند آرتیست قلدر!
گفت وگو
گوشبری شهردار محله
یکی از متهمان پسری 20ساله است که همه بدنش را خالکوبی کرده و به شهردار محله معروف است. با وجود اینکه لاغر است و سن کمی دارد، اما میگوید همه بچههای محل زیر پرچمش هستند و آنجاحکمرانی میکند. وی همان شروری است که با قمه گوش مرد مغازهدار را در خیابان جیحون بریده بود. گفتوگو با او را بخوانید.
این درگیری از کجا شروع شد؟
من بچه همان محله هستم. برادرم مکانیک است و با یکی از مغازهداران محل، درگیر شده بود. ظاهرا طرف، تابلویی مقابل مغازهاش قرار داده و به نوعی سد معبر کرده بود. برادرم به من گفت قصد دارد از مرد مغازهدار زهرچشم بگیرد. همراه او و چند نفر از دوستانش به محل رفتیم و با صاحب مغازه و برادرش درگیر شدیم. من، هم چاقو در دستم بود و هم گاز اشکآور. در جریان درگیری، چاقو را به سمت مرد مغازهدار و برادرش پرتاب کردم که موجب شد گوش یکی از آنها بریده و 4انگشت برادر دیگر قطع شود.
اما ظاهرا افراد دیگری را هم در آنجا زخمی کرده بودی؟
من نزدم. برادرم و دوستانش مردم را زدند؛ البته تصورشان این بود که آنها از دوستان مرد مغازهدار هستند.
چرا هنگام بازداشت در برابر پلیس مقاومت کردید؟
من نکردم؛ برادرم و دوستانش بودند. با مأموران درگیر شدند که 2نفرشان گلوله خوردند و در بیمارستان بستری هستند.
چه شد که با این سن و سال کم، تبدیل به شرور خطرناک شدی؟
نمیدانم، شاید رفتوآمد با اوباش باعث این اتفاق شد. اوباش محله ما برای قدرتنمایی، اسم و رسمی برای خودشان دارند.
تو هم برای خودت اسم و رسم داری؟
بچهها صدایم میزنند «شهردار محله». میدانید چرا؟ چون من حواسم به محل هست و همه میتوانند روی من حساب کنند. به شرطی که نخواهند با من دربیفتند و برایم کری بخوانند؛ البته الان به غلط کردن افتادهام. من خام هستم و بیتجربه. اگر آزاد شوم دیگر سمت گندهلاتی نمیروم. به کسی هم آسیب نمیرسانم و سعی میکنم حتی با خودم قمه، چاقو، شمشیر و گاز اشکآور حمل نکنم و کار دست خودم ندهم.