• دو شنبه 17 دی 1403
  • الإثْنَيْن 6 رجب 1446
  • 2025 Jan 06
شنبه 15 دی 1403
کد مطلب : 245164
لینک کوتاه : newspaper.hamshahrionline.ir/JZ4MJ
+
-

شب‌های تهران با گذرهای گردشگری زنده می‌شود

گشت‌وگذار با افشین سنگ‌چاپ، بازیگر سریال چرخ گردون در گذر برکت؛ پاتوق غذایی شرق پایتخت

گزارش
شب‌های تهران با گذرهای گردشگری زنده می‌شود

پریسا نوری-روزنامه‌نگار

حدود 4دهه با نقش‌های مختلف در قاب سینما و تلویزیون ظاهر شده، اما بیشتر به‌عنوان بازیگر نقش‌های طنز و منفی تلویزیونی در ذهن مخاطبان ماندگار شده است. افشین سنگ‌چاپ که این شب‌ها با سریال چرخ گردون از شبکه2سیما مهمان خانه‌های ماست، از مدت‌ها پیش به‌دلیل آلودگی هوا و ترافیک پایتخت، برای زندگی راهی یکی از روستاهای شمال کشور شده است. با او که این روزها به‌خاطر بازی در 4سریال تلویزیونی در تهران به سر می‌برد، در غروب یک روز سرد زمستانی همراه شدیم و به تنها راسته غذایی شرق تهران رفتیم که در دوره مدیریت ششم شهری افتتاح شده است. سنگ‌چاپ متولد و بزرگ‌شده شرق تهران است و جانمایی این گذر را در یکی از آسیب‌پذیرترین نقاط شرق تهران اقدامی خوب می‌داند که علاوه بر رواج فرهنگ زیست شبانه، این محدوده را به محلی ایمن برای دورهمی و پاتوق خانوادگی شهروندان تبدیل کرده است.

 خوشحالم که این محدوده سروسامان گرفت
در پیاده‌روی بلوار شاهد غرفه‌های چوبی با نورپردازی زیبا طراحی و جانمایی شده‌اند. در غرفه‌ها انواع غذاهای ایرانی، فرنگی، عربی، فست‌فود، سوخاری‌ و نوشیدنی‌های گرم در کنار غذاهای سنتی تهران قدیم عرضه می‌شوند. روبه‌روی غرفه‌ها در آلاچیق‌های‌ چوبی که پوشش پلاستیک دارند فضای دنج و گرمی برای مراجعان فراهم شده است. هوا سرد است و این بازیگر 60ساله بعد از خوش‌و‌بش و احوالپرسی با غرفه‌داران و گرفتن چند عکس یادگاری و سلفی با مشتریان، برای خوردن یک نوشیدنی داغ در یکی از آلاچیق‌ها می‌نشیند و سر صحبت را باز می‌کند. وی می‌گوید: «یادم هست در این محدوده تا مدتی پیش رفت‌وآمد معتادان زیاد بود و کمتر کسی جرأت می‌کرد حتی در روز روشن از آن عبور کند. وقتی حضور و رفت‌وآمد مردم را در اینجا می‌بینم، خوشحال می‌شوم که این معبر بعد از سال‌ها بالاخره سروسامان گرفته و خانواده‌ها با خیال راحت تا پاسی از شب اینجا شب‌زنده‌داری می‌کنند.»


 جای خالی موسیقی زنده
نورپردازی و ریسه‌های رنگارنگ گذر برکت، فضای بوستانی که در همسایگی این گذر قرار دارد را روشن کرده است. سنگ چاپ به بوستان اشاره می‌کند و می‌گوید: «جانمایی این گذر در این فضا کار بسیار هوشمندانه‌ای بوده، درواقع با یک تیر چند نشان زده شده؛ چون مراجعان می‌توانند از امکانات بوستان ازجمله
 زمین بازی کودکان و سرویس بهداشتی استفاده کنند، جای پارک هم فراوان است و مشتریان نگران جای توقف خودروهایشان نیستند.» از جلوی هر غرفه‌ای که می‌گذریم صدای موسیقی به گوش می‌رسد و غرفه‌داران به فراخور سلیقه‌شان با آهنگ‌های سنتی و پاپ گوش مشتریان را می‌نوازند. این بازیگر می‌گوید: «به‌نظرم در این گذر جای یک گروه نوازنده خالی است که با اجرای موسیقی زنده و یکپارچه فضای دل‌انگیزی برای مراجعان فراهم کند.»

افشین سنگ‌چاپ این روزها چه می‌کند؟
مشغول بازی در سریا‌ل‌های تلویزیونی حکایت کمال، دامون، لمندگان و دشتستان است که به‌زودی از شبکه2 سیما پخش می‌شوند.


 سخت‌ترین کار دنیا رانندگی در تهران است
سنگ‌چاپ که به‌گفته خودش اول برای فرار از ترافیک تهران و بعد علاقه‌مندی به باغبانی، ساکن یکی از روستاهای ساری در شمال کشورمان شده، معتقد است بزرگ‌ترین مشکل تهران ترافیک است و ادامه می‌دهد: «ناوگان حمل‌ونقل عمومی باید به قدری تقویت  شود که همه‌جا به‌وفور در دسترس مردم باشد و شهروندان ترجیح دهند به جای ماشین شخصی با اتوبوس، مترو و تاکسی رفت‌وآمد کنند.» صحبت از حمل‌ونقل عمومی که می‌شود وقتی از او درباره نحوه ترددش در شهر می‌پرسیم، می‌گوید: «متأسفانه ایستگاه مترو به خانه‌ ما دور است و دسترسی به اتوبوس هم چندان آسان نیست؛ برای همین مدت‌هاست که فقط با تاکسی‌های اینترنتی و خطی رفت‌وآمد می‌کنم؛ البته قبلا از ماشین شخصی استفاده می‌کردم، اما مدت زیادی است که سعی می‌کنم در تهران رانندگی نکنم؛ چون با این حجم ترافیک و نبود جای پارک، به‌نظرم رانندگی در تهران سخت‌ترین کار دنیاست و اعصاب فولادین می‌خواهد که من ندارم.»

یک دیگ لبوی بی‌مزه روی دستم ماند
در ابتدا و انتهای گذر، چند بساط‌فروش بلال، باقالی، ‌آش و لبوی داغ پیدا می‌شود. سنگ‌چاپ درحالی‌که یک ظرف لبوی داغ سفارش می‌دهد، می‌گوید:‌ «یادش به‌خیر زمستان‌های قدیم در هر خیابان چندین چرخی لبوفروشی وجود داشت و وقتی مردم سردشان می‌شد به‌راحتی با خوردن باقالی و لبوی داغ گرم می‌شدند، اما این روزها کمتر از این بساطی‌ها پیدا می‌شود. یادم هست چند سال پیش در پشت صحنه یکی از سریال‌ها تصمیم گرفتم برای بچه‌ها لبو درست کنم، اما چون روش تهیه‌اش را به‌درستی نمی‌دانستم همینطور لبو را در یک دیگ آب پختم؛ بدون اینکه نبات به آن اضافه کنم. وقتی لبوها آماده شدند هیچ‌کس لب نزد؛ چون مزه آب می‌دادند و یک دیگ لبوی بی‌مزه روی دستم ماند.»




 

این خبر را به اشتراک بگذارید